اسم های دخترونه پیشنهادی :

  • ناهید
  • روژین
  • فرانک
  • پوروچیستا
  • پاكچهر
  • فرخروز
  • اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • شهروز
  • آزادچهر
  • آذرتوس
  • شهریار
  • یزدان
  • زرتشت
  • اسم دخترانه محبوب فارسی

    ستوده

    ستوده :    (صفت مفعولي از ستودن)، آن‌كه او را ستوده‌اند؛ ستايش شده.     اسم ستوده در لغت نامه دهخدا ستوده. [ س ُ / س ِ دَ / دِ ] (ن مف ) مدح کرده شده یعنی کسی که او را مدح ...

    ادامه مطلب ...

    ستایش

    ستايش :    1- حمد و سپاس خداوند، شكرگزاري (به درگاه خداوند)؛ 2- ستودن، مدح كردن، تعريف، مدح، تمجيد؛ 3- تعريف و تمجيد شدن.   اسم ستایش در لغت نامه دهخدا ستایش. [ س ِ ی ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از ...

    ادامه مطلب ...

    ستاره

    ستاره :    1- (در نجوم) هر يك از اجسام نوراني آسمان كه معمولاً شب‌ها از زمين به صورت نقطه‌هاي نوراني چشمك زنِ نسبتاً ساكن ديده مي‌شوند؛ اختر، نجم؛ 2- (به مجاز) بخت و اقبال و نماد شخص مجلس آرا ...

    ادامه مطلب ...

    سپینود

    سپينود :    (اَعلام) (در شاهنامه) دختر پادشاه هند (شنگل) و زن بهرام گور.     اسم سپینود در لغت نامه دهخدا سپینود. [ س َ ] (اِخ ) دختر پادشاه هند [ شنگل ] و زن بهرام گور. (ولف ) : سپینود گفت ای ...

    ادامه مطلب ...

    سپیده

    سپيده :    1- روشني كم رنگ آسمان در افق مشرق قبل از طلوع آفتاب؛ 2- (در قديم) سفيداب؛ ذره و براده‌ي قلع.     اسم سپیده در لغت نامه دهخدا سپیده. [ س َ / س ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ...

    ادامه مطلب ...

    سایه

    سايه :    1- (در فيزيك) تاريكي نسبي كه به سبب جلوگيري تابش مستقيم نور در سطح يا فضا ايجاد مي‌شود در مقابلِ روشن؛ 2- (به مجاز)، توجه، عنايت، پناه، حمايت؛ 3- (در قديم) (به مجاز) حشمت و بزرگي.     اسم سایه ...

    ادامه مطلب ...

    سانیا

    سانيا :    سايه روشنِ جنگل.     اسم سانیا در لغت نامه دهخدا سان. (اِ) سنگی بود که بدان کارد و شمشیر و امثال آن را تیز نمایند و آن را فسان نیر نامند. (جهانگیری ) (صحاح الفرس ). سنگی بود که با ...

    ادامه مطلب ...

    ساناز

    ساناز :    1- نام گلي؛ 2- كمياب، نادره.     اسم ساناز در لغت نامه دهخدا سانا. (اِخ ) یا اُسئیر . شهری است عربی پایتخت یمن دارای 25000 تن سکنه است. از محصولات صادراتی آن قهوه است. رجوع به سانه و صنعاء ...

    ادامه مطلب ...

    سانا

    سانا :    آسان.     اسم سانا در لغت نامه دهخدا سانا. (اِخ ) یا اُسئیر . شهری است عربی پایتخت یمن دارای 25000 تن سکنه است. از محصولات صادراتی آن قهوه است. رجوع به سانه و صنعاء شود. اسم سانا در فرهنگ فارسی سانا شهریست ...

    ادامه مطلب ...

    سامینا

    سامينا :    1- مانند مينا؛ 2- نام گلي.     اسم سامینا در لغت نامه دهخدا سامین. (اِخ ) دهی است به همدان. (منتهی الارب ) (معجم البلدان ). اسم سامینا در فرهنگ فارسی سامین دهی است بهمدان اسم سامینا در اسامی پسرانه و دخترانه سامین نوع: پسرانه ریشه اسم: ...

    ادامه مطلب ...

    سامیا

    ساميا :    نام ماه يازدهم از سال ايرانيان در دوره‌ي هخامنشي.     اسم سامیا در لغت نامه دهخدا سامیا. (اِ) نام ماه یازدهم از سال ایرانیان در دوره ٔ هخامنشی. (یادداشت بخط مؤلف ). اسم سامیا در فرهنگ فارسی سامیا نام ماه یازدهم از سال ...

    ادامه مطلب ...

    سامه

    سامه :    1- (در قديم) عهد، پيمان؛ 2- جاي امن و امان، پناه، مأمن.     اسم سامه در لغت نامه دهخدا سامت. [ س َ م َ ] (حامص ) سیرآمدگی. رجوع به سآمت شود. سامة. [ سام ْ م َ ] (ع ...

    ادامه مطلب ...

    سالینا

    سالينا :    [سال + ين (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت)]، منسوب به سال، سالانه(؟).   اسم سالینا در لغت نامه دهخدا سالی. (اِ) هر چیز دیرینه و کهنه و مستعمل را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (رشیدی ) (شرفنامه ٔ منیری ...

    ادامه مطلب ...

    ساغر

    ساغر :    (معرب) 1- ظرفي كه در آن شراب مي‌نوشند، جام شراب؛ 2- (در قديم) (به مجاز)، شراب؛ 3- (در عرفان) دل عارف است كه انوار غيبي در آن مشاهده مي‌شود.     اسم ساغر در لغت نامه دهخدا ساغر. [ غ َ ...

    ادامه مطلب ...

    شیوه

    شيوه :    1- روش، طريقه؛ 2- (در قديم) عشوه، ناز، حالت، وضع؛ 3- (در عرفان) اندك جذبه را گويند كه گاه هست و گاه نيست.     اسم شیوه در لغت نامه دهخدا شیوه.[ شی وَ / وِ ] (اِ) طور و عمل ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir