اسم های دخترونه پیشنهادی :

  • آدخت
  • فَرگُل
  • سیمین رخ
  • آفتاب
  • نیکا
  • توران‌دخت
  • اسم های پسرونه پیشنهادی :

  • راشا
  • فرزان
  • رامیار
  • شاه محمد
  • وخش داد
  • رُستم
  • اسم دختر حرف پ

    پری

    پري :    1- (فرهنگ عوام) موجودي لطيف و بسيار زيبا و نيكوكار و نامرئي كه گاه خود را نشان دهد و با جمالش انسان را فريفته‌ي خود مي‌كند؛ 2- (به مجاز) زيبارو و داراي اندام ظريف؛ 3- (در ادب ...

    ادامه مطلب ...

    پروین

    پروين :    (اوستايي) 1- (در نجوم) دسته‌اي از شش ستاره‌ي درخشان در صورت فلكيِ ثور؛ ثريا، هفت خواهران، خوشه‌ي پروين؛ 2- (در قديم) (به مجاز) اشك؛ 3- (اَعلام) پروين اعتصامي [1285-1320 شمسی] مشهورترين زن شاعر ايران.

    ادامه مطلب ...

    پُروشات

    پُروشات :    (= پروشاتو= پاروساتيس) 1- (در پارسي باستان puršātu) به معني پُرشاد؛ 2- (در يوناني prysates) 3- (اَعلام) 1) ملكه‌ي ايران، زن داريوش دوم و دختر اردشير اول هخامنشي (درازدست) از زنِ بابلي او به نام آنديا /āndiā/ ...

    ادامه مطلب ...

    پَرور

    پَرور :    1- رشد دادنِ کسی یا چیزی، پرورش دادن؛ 2- (به مجاز) مطلب یا موضوعی را روشن و رسا بیان کردن یا نوشتن، یا در ذهن سنجیدن و تنظیم کردن؛ 3- تربیت کردن؛ 4- به عمل آوردن و ...

    ادامه مطلب ...

    پروانه

    پروانه :    1- حشره‌اي با بدن كشيده و باريك و بال‌هاي پهن پوشيده از پولك‌هاي رنگارنگ؛ 2- حکم، فرمان، جواز و نشان؛ 3- (در موسيقي ايراني) گوشه‌اي در دستگاه راست پنجگاه و نوعي تحرير.

    ادامه مطلب ...

    پَروا

    پَروا :    1- هراس، فرصت و زمان پرداختن به كاري؛ 2- (در قديم) فراغت و آسايش؛ 3-(در قديم) (به مجاز) توجه خاطر، توجه.     اسم پروا در لغت نامه دهخدا پروا. [ پ َرْ ] (اِ) محابا. باک. رهب. روع. مخافت. فَزَع. ...

    ادامه مطلب ...

    پَرنیان

    پَرنيان :    1- (در قديم) پارچه‌اي ابريشمي داراي نقش و نگار؛ 2-نوعي پارچه‌ي حرير كه براي نوشتن به كار مي‌بردند؛ 3- پرده‌ي نقاشي.     اسم پرنیان در لغت نامه دهخدا پرنیان. [ پ َ ] (اِ) حریر. (مهذب الاسماء) (دهار) (حبیش تفلیسی ...

    ادامه مطلب ...

    پَرنیا

    پَرنيا :    (= پرنيان)،  ( پرنيان.     اسم پرنیا در لغت نامه دهخدا پرنیان. [ پ َ ] (اِ) حریر. (مهذب الاسماء) (دهار) (حبیش تفلیسی ). حریر چینی که نقشها و چرخها (؟) دارد. (نسخه ای از فرهنگ اسدی ). پرنیان حریر ...

    ادامه مطلب ...

    پُرنوش

    پُرنوش :    (در قديم) (به مجاز) 1- شيرين؛ 2- زيبا؛ 3- دوست داشتني.     اسم پرنوش در لغت نامه دهخدا پرنو. [ پ َ ] (اِ) دیبای منقش نازک و لطیف. (شرفنامه ) (برهان ). پرنون. پرنیان. اسم پرنوش در فرهنگ فارسی پرنو دیبای منقش ...

    ادامه مطلب ...

    پَرَنسا

    پَرَنسا :    (پَرَن = پروین (ستاره)، دیبای منقش و لطیف، پرنیان، پارچه ابریشمی + سا (پسوند شباهت))، 1- شبيه ستاره پروین؛ 2- همانند ابریشم و دیبا؛ 3- (به مجاز) زيبا و لطیف.     اسم پرنسا در لغت نامه دهخدا پرنس. [ پْرَ ...

    ادامه مطلب ...

    پَرَندیس

    پَرَنديس :    (پَرَن + ديس (پسوند شباهت))، 1- شبيه به پَرَن ش پَرَن؛ 2- (به مجاز) زيبارو.     اسم پرندیس در اسامی پسرانه و دخترانه پرندیس نوع: دخترانه ریشه اسم: فارسی معنی: (تلفظ: paran dis) (پَرَن + دیس (پسوند شباهت) )، شبیه به پَرَن پَرَن، ...

    ادامه مطلب ...

    اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

    اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

    کلیه حقوق محفوظ و متعلق به بی بی نیمز است بازنشر مطالب فقط با ذکر لینک مستقیم مجاز است

    طراح: پاناب / پشتیبانی و سئو gateweb.ir