معنی اسم وادی

وادی :    (عربي) ۱- (به مجاز) سرزمین؛ ۲- فضای ذهنی ای که برای چیزی تصور می شود؛ ۳- بیابان؛ ۴- فضا، مکان، جایگاه؛ ۵- (در قدیم) زمین میان دو کوه؛ دره؛ ۶- آب جاری فراوان، رود.

%d9%88%d8%a7%d8%af%db%8c

 

اسم وادی در لغت نامه دهخدا

وادی .
(ع ص ) سائل .
جاری .
روان .
صاحب اقرب الموارد در ذیل وَدْی آرد: وَدی الشی ُٔ ، سال و منه اشتقاق الوادی لان الماء یجری و یسیل کما فی المغرب و المصباح .
|| (اِ) گشادگی میان کوهها یا تپه ها یابیشه ها که راهی است سیل را.
دره .
(از اقرب الموارد)(معجم البلدان ).
گشادگی میان دو کوه و دو پشته و جزآن .
(ناظم الاطباء).
راه میان دو کوه .
(آنندراج ).
|| زمین نشیب هموار کم درخت که جای گذشتن آب سیل باشد.
(آنندراج ) (غیاث اللغات ، از لطایف و شرح نصاب ).
گذر سیل .
(از غیاث اللغات ).
جای سیل میان دو کوه .
(ترجمان القرآن علامه ٔ جرجانی ص ۱۰۲) : برشود بر باره ٔ سنگین چو سنگ منجنیق دررود در قعر وادی چون به چاه اندر شطن .
منوچهری .
چنانکه باران تابستان در وادیها قاصر و ناچیز گردد نه به آب دریا تواند رسید و نه به جویها تواند پیوستن .
(کلیله و دمنه ج قریب ص ۱۵۰).
چو لختی زمین را طرف درنوشت ز پهلوی وادی درآمد بدشت .
نظامی .
در این وادی به بانگ سیل بشنو که صد من خون مظلومان به یک جو پر جبریل را اینجا بسوزند بدان تا کودکان آتش فروزند.
حافظ (دیوان چ جلالی نائینی صص ۷۰۸-۷۰۷).
در مفردات راغب اصفهانی آمده است : وادی موضعی است که آب در آن جریان یابد.
و از این معنی است که گشادگی میان دو کوه را نیز به نام وادی خوانده اند.
ج ، اَوداء ، اَودیَة و اَواد بر غیر قیاس ، و گویی کلمه ٔ جمعوَدی ّ بر وزن غنی است .
(از اقرب الموارد).
|| رودخانه و رهگذر آب سیل .
(آنندراج ).
رودخانه .
(غیاث اللغات ).
رود.
(ناظم الاطباء) (کشف اللغات ) : از خون عدو جوی روان گشته چو وادی وز شاخ دمانیده شکوفه شجر فتح .
مسعودسعد (ص ۸۰ چ رشید یاسمی ).
|| صحرای مطلق .
(غیاث اللغات ).
فارسیان به معنی صحراو بیابان استعمال نمایند خاصه با لفظ بریدن و پیمودن و شدن و طی کردن و هولناک از صفات اوست .
(آنندراج ).
بیابان .
صحرا.
دشت .
(ناظم الاطباء) : وگر به بلخ زمانی شکار چال کند بیاکند همه وادیش را به بط وبه چال .
عماره .
گر خاک بدان دست یک استیر بگیرد گوگرد کندسرخ همه وادی و کهسار.
منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص ۱۲۴).
|| طریقه و مذهب .
گویند: فلان در وادیی بجز وادی تو است ؛ یعنی طریقه ٔ او بجز طریقه ٔ تو است .
و در قرآن آمده است : الم تر انهم فی کل واد یهیمون که بدان ارائه شده است اسالیب سخن از مدح و هجا و جدل .
(از اقرب الموارد).
– امثال : انت فی واد و نحن فی واد ؛ مثلی است که در موارد اختلاف مقاصد آن را آرند.
(از اقرب الموارد).
|| سال بهم الوادی ؛ یعنی هلاک شدند.
(از اقرب الموارد).
|| حُل بوادیک ؛ یعنی بتو مکروه نازل آمد و امر بر تو تنگ شد.
(از اقرب الموارد).
وادی .
[ دی ی ] (ص نسبی ) منسوب به وادی القری از شهرهای قدیمی حجاز در نزدیک شام که گروهی به آن منسوبند.
(لباب الانساب ص ۲۵۴ ج ۳).
وادی .
(اِخ ) علی الوادی مکنی به ابوالمعارک از محدثان بود و از مردی که وی از مقداد روایت دارد ، روایت کرده است .
و عیاش بن عباس القتبانی از وی روایت کرده است .
(از لباب الانساب ص ۲۵۵ ج ۳) (انساب سمعانی ورق ۵۷۵ ب ).
وادی .
(اِخ ) عمربن داودبن زاذان غلام عثمان بن عفان که معروف به عمربن الوادی المغنی و از مهندسان روزگار ولیدبن یزیدبن عبدالملک بود.
(معجم البلدان ).
وادی .
(اِخ )نام جد ابوصالح سعداﷲبن نجابن الوادی البغدادی الحنبلی .
وی از محدثان بود و از ابوالفضل محمدبن ناصر و ابوبکر محمدبن عبدالباقی الانصاری و جز آنها حدیث سماع کرد و وی از ابناء الاربعین سال ۵۳۷ هَ .
ق .
بود.
(لباب الانساب ص ۲۵۵ ج ۳) (انساب سمعانی ورق ۵۷۵ ب ).
وادی .
(اِخ ) یحیی بن ابی عبیدةبن الوادی که در حدیث ثقه بوده .
(معجم البلدان ).<

اسم وادی در فرهنگ لغت معین

وادی
[ ع . ] (اِ.) ۱ – رودبار ، رود. ۲ – دَرّه . ۳ – صحرا ، بیابان .
وادی ایمن
(مَ) [ ع . ] (اِمر.) جایی که به حضرت موسی وحی رسید.

اسم وادی در فرهنگ عمید

وادی
۱. [مجاز] سرزمین. ۲. [مجاز] فضا؛ جایگاه. ۳. گشادگی میان دو کوه؛ دره. ۴. رودخانه. * وادی خاموشان: [قدیمی ، مجاز] گورستان: عاقبت منزل ما وادی خاموشان است / حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز (حافظ: ۵۳۲).

اسم وادی در فرهنگ فارسی

وادی
منسوب بوادی القری از شهرهای حجاز که گروهی به آن منسوبند .
دره , رودخانه , گشادگی میان دوکوه , اودیه جمع
( صفت ) منسوب به وادی القری
یحیی بن ابی عبیده بن الوادی که در حدیث ثقه بوده .
وادی آرون
رودیست در نایحه کتلونیه اندلس
وادی آش
نهریست باندلس در ایالت در ایالت غرناطه که از شهر وادی آش عبور میکند .
وادی آنه
رودی است به طول ۸۰۱ کیلومتر بین اسپانیا و پرتغال از جنوب اسپانیای مرکزی سرچشمه میگیرد به سمت مغرب تا مرز پرتغال جاری میگردد و مرز دو گانه میان اسپانیا و پرتغال را به وجود می آورد . در خلیج قادس به اقیانوس اطلس میریزد .
وادی آنیو
رودی است در اندلس در ناحیه کتلونیه
وادی آور
رودیست در ناحیه کتلونیه اندلس
وادی ابراهیم
از دهکده های انار قم است
وادی ابره
رودیست در شمال اندلس که بدریای مدیترانه میریزد .
وادی اسحاق
از نواحی قم است . در تاریخ قم ص ۵۸ چنین آمده است رساتیق قم بیست و یک اند وضیعتهای آن نهصد دیه است و از آن جمله لنجرد بیست و هفت دیه است . وادی اسحاق با مزارع سی و پنج دیه …
وادی اشی
موضعی است در مغرب و در آن نخلستان است .
وادی اضم
در مدینه در میان کوههای تهامه آن قسمت از این رود که نزدیک مدینه است القناه و قسمت بالاتر از آن الشظاه نام دارد .
وادی الابیار
رودیست در اسپانیا نزدیک دریای مدیترانه
وادی الاحرار
محلی است در جزیره العرب واقع در موزن بنی عامر لوی .
وادی الاراک
محلی است در نزدیک مکه . توضیح علی وادی الاراک و من علیها ودار باللوی فوق الرمال ( دیوان حافظ . تصحیح محمد قزوینی )
وادی البدر
محلی است در ۹ فرسنگی بد واقع در بین مکه و مدینه .
وادی البرش
ناحیه زیبا و آبادیست در اسپانیا در نزدیکی شهر آبله در این ناحیه شهریست بنام البیلو که انگورش معروفست و سبریروس هم نامیده میشود .
وادی الجن
محلی است نزدیک مدینه که پریان در آنجا اسلام آوردند .
وادی الجوفی
رودیست در شمال اندلس که در پرتغال کنونی باقیانوس اطلس میریزد .
وادی الحجاره
۱ – شهر مرکز ایالتی به همین نام در اسپانیای مرکزی در ۵۴ کیلومتری شرقی مادرید . دارای ۴۷۰۰۰ تن سکنه . محل تولید منسوجات پشمی چرم و صابون است . ۲ – نیز نام شهری در مغرب مکزیکوی مرکزی در ۴۵۰ کیلومتری غرب شمال غربی مکزیکوسیتی دارای ۱۵۶۱۰۰۰ تن سکنه .
وادی الحصیب
وادیی است از زبید یمن
وادی الحمل
دهکده ایست در یمامه بنقل حفصی
وادی الحنائ
وادیی میان زبید و تعز است .
وادی الدوره
نهری است در اسپانیا و آن از مرکز اسپانیا سرچشمه میگیرد و از قشتاله قدیمی عبور میکند .
وادی الدوم
وادیی است که از شمال خیبر تا جنوب آن امتداد دارد و در شمال غمره و در جنوبش قصیبه واقع است .
وادی الرمان
ناحیه ایست در اندلس نزدیک قرطبه دارای رود ها و درختان بسیار .
وادی الرمل
ناحیه ایست در اسپانیا بین قشتالتین شامل سلسله تپه هایی است که آنها را بسبب فراوانی شن وادی الرمل گویند و اسپانیولیها آنرا وادی الرمل و گواد ارامه تلفظ میکنند .
وادی الزمار
موضعی است گیاه خضر و سر سبز و زیبا در نزدیک موصل .
وادی السباع
موضعیست بین بصره و مکه . زبید بن العوام در آنجا کشته شده است .
وادی السقایین
ناحیه ایست در اندلس
وادی السلام
نام قبرستانی در بغداد
وادی السلیع
از نواحی یمامه یمن است که دارای آبهای فراوانی است .
وادی السمک
موضعیست از توابع وادی صفرا واقع در حجاز که محل عبور حجاج است .
وادی السیول
ناحیه ایست در عربستان
وادی الشزب
از دهکده های نزدیک جهران از توابع صفا در یمن است .
وادی الشیطان
موضعیست بین موصل و بلط که در آن دیری نیز وجود دارد .
وادی الصغرائ
رودیست در حجاز
وادی الصفرا
موضعیست در عربستان بین راه مکه و مدینه که تا بدر و حنین شش فرسنگ است .
وادی العجم
حاکم نشینی است در دامنه های شرقی جبل الشیخ در غرب دمشق .
وادی العربه
مملکت نبطی های قدیم که موضعی است در جنوب بحر المیت و فلسطین .
وادی العروس
وادی عروس . موضعیست نزدیک مدینه .
وادی العقیق
وادی وسیعیست در یمامه یمن که در آن چشمه ها و آبهای خوشگواریست .
وادی العقیق الاصغر
رودیست در مدینه
وادی العقیق الاکبر
رودیست در مدینه
وادی الغابه
رودیست در مدینه
وادی الغرس
موضعیست در نزدک فدک واقع در نزدیک مدینه .
وادی الغره
ناحیه ایست در اندلس نزدیک جبال پیرنه .
وادی الغزال
موضعیست در عربستان بین راه مکه و مدینه واقع در هفده فرسنگی مدینه و در شش فرسنگی وادی الصغره و ۱۵ فرسنگی بدر و حنین از مکه تا مدینه دویست و شصت میل که هشتاد و شش فرسنگ و دو میل باشد .
وادی الغیمه
رودباریست .
وادی القری
موضعی است نزدیک مدینه سر راه مدینه به شام و دارای دهکده های بسیار است . غزوه وادی القری بسال هفتم هجرت در آنجا رخ داد .
وادی القصور
شهر های هذیل واقع در عربستان است و صخرالغی الهذلی هنگام وصف ابر .

اسم وادی در اسامی پسرانه و دخترانه

وادی
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: سرزمین ، رود ، نهر
وادیار
نوع: پسرانه
ریشه اسم: کردی
معنی: اینطور که پیداست ، ظاهر امر(نگارش کردی

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز