معنی اسم هرمز

هرمز :    (اوستايي) (= ارمز، ارمزد، اورمزد، هورمز و هورمزد)، ۱-(در اديان) اهورامزدا (د اهورا)؛ ۲- (درنجوم) ستاره‌ي مشتري؛ ۳- (در گاه شماري) روز اول از هر ماه شمسي؛ روز پنج شنبه. [ايرانيان قديم به روزهاي هفته چندان توجهي نداشته‌اند، بعدها به مناسبت انتساب اين روز به مشتري نزد ساميان، اين اطلاق بوجود آمده]؛ [هرمز در اوستايي نيز به معني آفريننده‌ي نيكي بكار رفته در مقابل اهريمن كه معني آفريننده‌ي بدي داشته]. ۴- (اَعلام) ۱) نام پنج تن از شاهان ساسانی. هرمز اول: شاه [۲۷۲-۲۷۳ میلادی]، که از زمانی حمایت کرد؛ هرمز دوم: شاه [۳۰۳-۳۱۰ میلادی]، پسر نرسی و پدر شاپور ذوالاکتاب، که در جنگ با مهاجمان عرب کشته شد؛ هرمز سوم: شاه [۴۵۷-۴۵۹ میلادی]، در جنگ با برادرش پیروز کشته شد؛ هرمز چهارم: شاه [۵۷۹-۵۹۰ میلادی]، که در زمان او بهرام چوبین ترکان را شکست داد. هرمز بر اثر توطئه‌ي خسرو پرویز زندانی و کور شد؛ هرمز پنجم: شاه [۶۳۱ میلادی] به دست یکی از محافظانش کشته شد؛۲) هرمز: جزیره ایرانی در خلیج فارس، به مساحت حدود ۵۰ کیلومتر مربع؛ ۳) هرمز: نام تنگه‌ي میان خلیج فارس و دریای عمان به عرض ۸۰ کیلومتر؛ ۴) هرمز: نام شهری در جزیره‌ي هرمز در شهرستان قشم، در استان هرمزگان؛ ۵) نام شهر باستانی ایران در محل کنونی شهر میناب، در استان هرمزگان، که پس از مهاجرت مردم آن در قرن ۷ هجری به جزیره‌ي هرمز، رو به ویرانی نهاد.

%d9%87%d8%b1%d9%85%d8%b2

 

اسم هرمز در لغت نامه دهخدا

هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ )… ابن شاپور. رجوع به هرمز اول و ساسانیان شود.
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) ابن شیرویه. رجوع به هرمز چهارم شود.
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِ) نام روز اول است از هر ماه شمسی و نیک است در این روز سفر کردن و جامه ٔ نو پوشیدن و نشاید وام دادن. (برهان ). از نظر ریشه با اهورامزدا ، ارمز ، ارمزد ، اورمزد ، هورمز ، هورمزد ، و هرمزد یکی است. (از حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
سر سال نو هرمز فرودین
بیامد بر شاه ایران زمین.
فردوسی.
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) فرشته ای که امور و مصالح روز هرمز – یعنی روز اول هر ماه -به او تعلق دارد. (برهان ). نام فرشته نیست نام خداست. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ )… ابن نرسی. رجوع به هرمز دوم و ساسانیان شود.
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ )… ابن یزدجرد. رجوع به هرمز سوم و نیز رجوع به ساسانیان شود.
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) نام ستاره ٔ مشتری است. (برهان ). برجیس. (یادداشت به خط مؤلف ). اورمزد. در یونانی هرمس به معنی عطارد است و رومیان قدیم مشتری رارب ّالارباب میدانستند و ایرانیان هم نام اهورامزدا را بر آن نهادند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
برید لشکرش ناهید و هرمز
به پیش لشکرش بهرام و کیوان.
دقیقی.
چه کیوان ، چه هرمز چه بهرام و شیر
چه مهر و چه ماه و چه ناهید و تیر.
فردوسی.
رجوع به هرمس شود.
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) قلعه ای است میان قدس و کرک. (منتهی الارب ).
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) پسر اصفهبذ خورشید از پادشاهان طبرستان. (حبیب السیر چ سنگی تهران ج ۱ ص ۴۳۱). در معجم الانساب زامباور دیده نشد و ظاهراً مؤلف حبیب السیر در نام خود او یا خاندانش اشتباه کرده است.
هرمز. [ هَُ م ُ] (اِخ ) بندر… رجوع به هرمز (جزیره ٔ هرمز) شود.
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) الوالبی ، مکنی به ابوخالد تابعی است. (یادداشت به خط مؤلف ).
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) مکنی به ابوکیان مولی رسول اﷲ ، صحابی است. (یادداشت به خط مؤلف ).
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) نام سردار ایرانی که با خالدبن ولید حرب کرده ودر کاظمیه کشته شد و «اکفر من هرمز» که در امثال عرب آمده مراد این هرمز است. (یادداشت به خط مؤلف ).
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) تنگه ٔ… میان خلیج فارس وبحر عمان. (فرهنگ امیرکبیر). جزیره ٔ هرمز در کنار این تنگه واقع است آب خلیج فارس در این ناحیه شورتر از نقاط دیگر است. (از جغرافیای طبیعی کیهان ص ۱۰۲).
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) جزیره ٔ… در خلیج فارس واقع است. (یادداشت به خط مؤلف ). جزیره ٔ بیضی شکلی است واقع در دریای عمان به مساحت ۳۷ هزار گز مربع که متعلق به ایران و معادن خاک سرخ آن از نظر اقتصادی مهم است. (فرهنگ امیرکبیر). در این جزیره معادن اکسید آهن یافت میشود. (از جغرافیای اقتصادی کیهان ص ۴۳). این جزیره در ۲۴ هزارگزی جنوب شرقی بندرعباس واقع و اراضی آن خشک و بی حاصل است. اهمیت آن بواسطه ٔ معادن گل سرخ و گوگرد و نمک است. (جغرافیای سیاسی کیهان ص ۴۸۴). تقریباً در شمال جزیره ٔ لارک واقع شده و شکل آن گرد و محیطش قریب شش هزارگزی است. تپه هایی به ارتفاع ۲۳۰ متر دارد و در شمال و مشرق آن جلگه ای به عرض یکهزار و پانصدگزی واقع و کوههای آن یا آتش فشان و یا نمکی است. آبادی آن در روی خرابه های شهر قدیمی هرمز بنا شده و این شهر که فعلاً آثار بسیار کمی از آن باقی است از بناهای پرتقالی ها و محل ذخایر و مال التجاره های آنها بوده و ارگ محکمی داشته است ، در جنوب آن آب انبارهای وسیعی است که در موقع بهار و زمستان آنها را از آب باران پر می کنند و خرابه های دیگری نیز در جنوب جزیره دیده میشود.
در سال ۱۵۰۷ م. / ۹۱۳ هَ. ق. آلبوکرک پرتقالی آن را متصرف شد و قلعه ای در آن بنا کرد که اطراف آن دارای خندقی بود و آن خندق اکنون پر شده و ارگ آن که بسیار محکم ساخته شده بود از اثر امواج دریا به تدریج رو به خرابی نهاد.پرتقالیها به مناسبت تصرف این جزیره اختیار خلیج رادر دست خود گرفته بودند و بدون اجازه ٔ آنها هیچ سفینه ای نمیتوانست به سواحل ایران بیاید. در قرن ۱۶ م. هلندیها و در قرن هفدهم انگلیسها به اقیانوس هند و سواحل آن دست یافتند و شاه عباس کبیر با استفاده از رقابت آنها در سال ۱۶۲۲ م. / ۱۰۳۲ هَ. ق. جزیره ٔ هرمزرا بتوسط والی فارس موسوم به امام قلیخان که مردی وطن پرست بود تصرف و انبارهای مال التجاره ٔ پرتقالیها را ضبط کرد. کشتیهای انگلیسی در این نبرد کمک زیادی به نیروهای ایران کردند.
جزیره ٔ هرمز از نظر تجاری و نظامی بسیار مهم است و حقیقةً کلید تجارت سواحل ایران و عراق و عربستان بشمارمیرود و اگر روزی راه آهنهای ترکیه و عراق و سواحل مدیترانه به خلیج فارس پیوسته شود اهمیت این جزیره بیشتر خواهد شد. شاه عباس برای اینکه دست خارجی ها را ازاین نواحی کوتاه کند مرکز تجارتی جزیره را به ناحیه ٔ گمرو منتقل کرد و آن را بندرعباس نامید که از هر حیث برای تجارت بهتر از هرمز است. (از جغرافیای طبیعی کیهان ).
هرمز. [هَُ م ُ ] (اِخ ) رباطی بوده است در حدود ورامین در ناحیتی مشهور به جرم جوی که در حدود سیزده فرسنگ با دامغان فاصله داشته و بر سر راه ورامین به دامغان بوده است. (از نزهةالقلوب حمداﷲ مستوفی چ لیدن ص ۱۷۳).
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) ابن بلاش. رجوع به هرمزان بن بلاش شود.
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ ) ابن بیزن. رجوع به هرمزان بن بلاش شود.
هرمز. [ هَُ م ُ ] (اِخ )… ابن خسرو. رجوع به هرمز چهارم و ساسانیان شود.

 

اسم هرمز در فرهنگ لغت معین

هرمز
(هُ مُ) (اِ.)= هرمزد. اورمزد. اهورامزدا: ۱ – نام خدا. ۲ – نام سیارة مشتری . ۳ – نام روز اول از هر ماه خورشیدی .

اسم هرمز در فرهنگ عمید

هرمز
۱. = اهورامزدا ۲. (نجوم) سیارۀ مشتری. ۳. روز اول از هرماه خورشیدی. ۴. روز پنجشنبه. δ گفته اند آن روز به ستارۀ مشتری تعلق دارد.

اسم هرمز در فرهنگ فارسی

هرمز
نام تنگه ای میان خلیج فارس و دریای عمان و نیز نام جزیره ایرانی در خلیج فارس . بیضی شکل است بمساحت تقریبا ۳۷ کیلومتر مربع . معادن خاک سرخ آن از نظر استفاده تجارتی مهم است و نیز بندریست در ساحل خلیج فارس . جزیره هرمز در بخش قشم شهرستان بندرعباس . کوهستانی گرمسیر ۴۵۰۰ تن سکنه دارد. آب از چاه و باران . شغل مردم استخراج گل سرخ و نمک و صید ماهی است و قلعه خرابه قدیم پرتغالیان از آثار و بناهای قدیمی است .
اهورامزدا , نام ستاره مشتری , روزاول ماه خورشیدی
۱- (اسم ) اهورمزدا. ۲- ستار. مشتری ۳- روز اول ازهرماهشمسی .۴- روزپنجشنبه. توضیح ایرانیانقبل ازاسلام بروزهای هفته مانند سامیان چندان توجهی نداشتند بمناسبت انتساب روز پنجشنبه به ((مشتری )) نزد سامیان این اطلاق بعمل آمده .
هرمز غندی
منسوب به هرمز غند مرو
هرمز فره
جایی است از نواحی مرو در طرف بر در طریق خوارزم که اکنون مسفره اش نامند .
هرمز فرهی
منسوب به مزفره که قریه ایست در اقصی مرو از طرف بر .
ابو هرمز
تابعی است و ار انس روایت کند
جزیره هرمز
از جزایر خلیج فارس است و در ۳۴ هزار گزی جنوب شرقی بندر عباس واقع شده و زمین آن غیر قابل زراعت و فاقد آن جاری است معادن یاقوت و گوگرد و نمک و جز آن دارد این جزیره دفاعگاه خوبی برای باب هرمز و بندرعباس محسوب میگردد . و در جوار آن جزیره لارک و جزیره کوچک بستانه قرار گرفته که از لحاظ طبیعی جزو تنگه هرمز است .
داد هرمز
از قضاه دوران ساسانی
راذ هرمز
نام یکی از قضات عهد ساسانی .
رستم فرخ هرمز
رستم فرخزاد
زاد هرمز
یکی از پیروان فرقه دیناوریه است
شاد هرمز
خره ای از نواحی بغداد در قدیمو آن شامل ۷ طسوج بود : طسوج بزرجسابورطسوج نهربوق طسوج کلواذی طسوج نهربین طسوج جازر طسوج مدینه عتیقه مقابل مداین (در آن ایوان کسری است ) طسوج راذان اعلی طسوج راذان اسفل .
فرخ هرمز
یکی از سپهبدان دوره ساسانی است که در زمان سلطنت آذرمدخت مدعی تاج و تخت شد .
کاردیر هرمز
کارتیر موبدی در عهد ساسانی

اسم هرمز در اسامی پسرانه و دخترانه

هرمز
نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم ، نام ستاره مشتری ، نام یکی از پادشاهان ساسانی
هرمزد
نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: هرمز ، نام روز اول از هر ماه شمسی در ایران قدیم ، نام ستاره مشتری ، نام یکی از پادشاهان ساسانی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • […] پرويز: شاه سلسله‌ي ساسانی [۵۹۰-۶۲۸ ميلادی] پسر و جانشين هرمز چهارم؛ ۴) خسرو شاه: شاه سلسله‌ي غزنوی [۵۴۷-۵۵۵ قمری] که بر […]