معنی اسم فتح الله

فتح الله :    (عربي) ۱- پيروزي خدا؛ ۲- (اَعلام) نام وزيرِ امير مبارزالدين محمّد (معاصر حافظ).

%d9%81%d8%aa%d8%ad-%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87

اسم فتح الله در فرهنگ فارسی

فتح الله
ابونصر برهان الدین بن ( خواجه ) کمال الدین محمد ابوالمعالی وزیر امیر مبارزالدین محمد ( ف. ۷۸۰ ه ق.) پس از جلوس شاه شجاع وی مورد غضب این شاه واقع و معزول شد . حافظ در اشعار خود مکرر از او یاد کرده و ماده تاریخ ذیل را برای وفات او سروده : [ بروز شنبه سادس ز ماه ذی الحجه بسال هفتصدو هشتاد در جهان فتح الله .] ( حاظ . ۳۷۲ )
کاشی صاحب تفسیر منهج الصادقین و شرح نهج البلاغه از شاگردان علی بن حسن زواره یی فقیه و مفسر عهد صفوی است .
فتح الله بلاغی
دهی است از دهستان قوری چای بخش قره آغاج شهرستان مراغه .
فتح الله کندی
دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه .

اسم فتح الله در اسامی پسرانه و دخترانه

فتح الله
نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: پیروزی خدا

اسم فتح الله در لغت نامه دهخدا

فتح .
[ ف َ ] (ع مص ) گشادن .
(منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ترجمان علامه جرجانی ).
|| فیروزی و گشایش کفرستان .
(منتهی الارب ).
پیروز شدن .
(اقرب الموارد).
گشودن و تسخیر کردن شهری یا سرزمینی : از پس فتح بصره ، فتح یمن وز پس هر دو فتح شام و حجاز.
فرخی .
فتح جهان را تو کلید آمدی نز پی بیداد پدید آمدی .
نظامی .
|| گشودن قنات را تا آب آن روان گردد.
|| گشاده گردانیدن چیزی را.
(اقرب الموارد).
|| گشاده گردیدن سوراخ پستان شتر.
|| فرمان دادن میان دو خصم .
(منتهی الارب ).
قضاوت میان مردم .
|| رو آوردن دنیا به کسی .
|| یاری کردن خدا پیمبر خود را.
|| عالم ساختن خدا کسی را و شناساندن بدو.
(اقرب الموارد).
|| (اِ) آب روان از چشمه و جز آن .
(منتهی الارب ).
آب روان در نهرها.
|| (اِمص ) پیروزی .
(اقرب الموارد).
– یوم الفتح ؛ چون مطلق آید در مغازی رسول (ص ) مراد فتح مکه است .
(یادداشت بخط مؤلف ).
و آن را یوم الخندمه نیز گویند.
(از مجمع الامثال میدانی ).
|| اول باران بهار.
(منتهی الارب ).
اول مطر الوسمی .
(اقرب الموارد).
|| جای جریان .
(منتهی الارب ).
مجری .
|| بار درخت نبع که شبیه بن است .
(منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
|| روزی که خدا به کسی رساند.
|| (اِمص ) نوعی از حرکت که دهان برای تلفظ آن گشوده شود.
(اقرب الموارد).
گشودن قاری دهان خود را نیز فتح نامند ، و آن را تفخیم گویند.
تفخیم یا شدید باشد یا متوسط.
شدید آن است که شخص دهان خویش را بدان حرف به نهایت درجه بگشاید و این عمل در قرأت قرآن غیرجائز است و در زبان عرب اصلاً جاری نیست .
متوسط پایین فتح شدید و اماله ٔ متوسط را نامند ، و در اینکه آیا اماله فرعی است از فتح ، یا هر یک اصلی هستند برأسه ، اختلاف کرده اند.
وجه اول آن است که اماله بدون سبب نباشد.
پس اگر فاقد سبب بود فتح و اماله در آن باشد و عرب آن را مفتوح نسازد.
پس شیوع فتح بر اصالتش و شیوع اماله بر فرعیتش محقق باشد.
(از کشاف اصطلاحات الفنون ج ۲ ص ۱۱۰۴).
فتح .
[ ف َ ] (اِخ ) سوره ٔ چهل وهشتم از قرآن .
از سوره های مدنی و دارای بیست ونه آیت است ، پیش از سوره ٔ حُجُرات .
(یادداشت بخط مؤلف ).
فتح .
[ ف ُت ُ ] (ع ص ) در فراخ گشاده .
(منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
|| شیشه ٔ فراخ سر.
(منتهی الارب ).
شیشه ٔ بی سربند و بی غلاف .
(منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
فتح .
[ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پشتکوه باشت و بابویی بخش گچساران ، که در چهارهزارگزی شمال راه شوسه ٔ گچساران به بهبهان قرار دارد.
جایی کوهستانی و معتدل ، و دارای ۱۵۰ تن سکنه است .
آب آنجا از چشمه تأمین میشود.
محصول عمده اش غلات ، برنج و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنها عبا و گلیم بافی است .
راه مالرو دارد.
ساکنان از طایفه ٔ باشت و بابویی هستند.
(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۶).<

اسم فتح الله در فرهنگ لغت معین

فتح
(فَ تْ) [ ع . ] ۱ – (مص م .) باز کردن ، گشودن . ۲ – تسخیر کردن ، پیروز شدن . ۳ – (اِ مص .) گشایش . ۴ – پیروزی .
فتح الباب
(فَ تْ حُ لْ) [ ع . ] (اِ.) ۱ – گشودن در. ۲ – آغاز کار.

اسم فتح الله در فرهنگ عمید

فتح
۱. گشودن؛ باز کردن. ۲. پیروز شدن. ۳. گشودن شهری و گرفتن آن. ۴. گشایش. ۵. پیروزی. ۶. (اسم) چهل وهشتمین سورۀ قرآن کریم ، مدنی ، دارای ۲۹ آیه. * فتح باب: ۱. گشودن در. ۲. [مجاز] شروع کار. ۳. (نجوم) [قدیمی ، مجاز] اتصال دو ستاره به گونه ای که خانه های آن ها مقابل هم باشد و این حالت را نشانۀ نزول باران یا برف می دانستند. * فتح کردن: (مصدر متعدی) ۱. گشادن؛ گشودن. ۲. پیروز شدن بر دشمن؛ تسخیر کردن.
فتح الباب
۱. = فتح * فتح باب ۲. (اسم) [قدیمی ، مجاز] آغاز.
فتح الفتوح
پیروزیِ بزرگ. δ در اصل نام جنگی است که در زمان عمربن خطاب میان ایرانیان و اعراب در نزدیکی نهاوند رخ داد و لشکریان ایران شکست خوردند.
فتح نامه
نامه ای حاوی خبر پیروزی که به اطراف کشور فرستاده می شد.

اسم فتح الله در فرهنگ فارسی

فتح
بنداری بن علی بن محمد بنداری اصفهانی ادیب و دانشمند ایرانی ( نیمه اول قر.۷ ه . ) . اوراست : زبده النصره و نخبه العصره و نیز وی نخستین مترجم و ملخص شاهنامه فردوسی بعربی است .
۱ – ( مصدر ) باز کردن گشودن گشادن تسخیر کردن ۲ – پیروز شدن ظفر یافتن ۳ – یاری کردن خدا پیامبر یا دیگری را . ۴ – عالم ساختن خدا کسی را ۵ – ( مصدر ) گشاده گردیدن باز شدن ۶ – تسخیر شدن ۷ – ( قرائت ) گشودن قاری قر آن دهان خود را و آن را تفخیم نامند ۸ – باز برخواندن حرف ۹ – ( اسم ) گشایش ۱۰ – پیروزی ظفر ۱۱ – ( اسم ) روزی که خدا بکسی رساند . ۱۲ – علامت فتحه زبر ۱۳ – ظهور به کمال علمی و غیره است و آنچه منتفخ شود بر بنده از مقام قلب ظهور صفای آن و کمالات آن در موقع قطع منازل نفس . فتح بر دو قسم است : فتح در نفس که معطی علی تام است عقلا و نقلا و دیگری فتح روح است که معطی معرفت وجود است و آنچه فتح می شود اگر روحی از ارواح و یا عینی از اعیان باشد مشاهده قلبیه نامند و به مثابه آفتاب است که آسمان ها وزمین را روشن می کند . یا فتح قریب . ظهور کمالات روحی و قلبی است بعد از عبور از منازل نفس چنان که فرمود نصر من الله و فتح قریب . یا فتح مبین . عبارت از ظهور بمقام ولایت و تجلیات انوار اسمائ الهیه است که منفی صفات روح و قلب و مثبت کمالات سر است : انا فتحنا لک فتحا مبینا . یا فتح باب . ۱ – گشودن در ۲ – گشادگی در کارها آغاز کار ۳ – نظر دو کوکب است با هم که خانه آن دو در مقابل یکدیگر باشد : اتصال قمر یا آفتاب بزحل و آن دلیل باران و برف آرمیده بود و اتصال زهره بر مریخ فتح باب باران و سیل و تگرگ و رعد و برق بود و اتصال عطارد بمشتری فتح باب بادها . یا فتح میت . کالبد گشایی .
دهی است از دهستان پشتکوه باشت و بابویی بخش گچساران .
فتح آباد
دهی است از دهستان مهوید بخش حومه شهرستان فردوس در ۲۶ کیلومتری شمال شرقی فردوس و ۴ کیلومتری جنوب مالرو عمومی گناباد فردوس کوهستانی و معتدل ۵۹۹ تن سکنه قنات محصول غت پنبه ابریشم شغل زراعت .
دهی است از دهستان مهتاب بخش حومه شهرستان اصفهان .
فتح آباد پخل
دهی است از دهستان ریونه بخش حومه شهرستان نیشابور .
فتح آباد رستاق
دهی است از دهستان رستاق بخش نی زیر شهرستان فسا .
فتح آباد سربنان
دهی است از دهستان سربنان بخش زرند شهرستان کرمان .
فتح آباد علیشاه
دهی است از دهستان دستگردان بخش طبس شهرستان فردوس .
فتح آباد معین زاده
دهی است از دهستان حومه باختری شهرستان رفسنجان .
فتح آباد کال
دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه شهرستان نیشابور .
فتح آباد یزدان آباد
دهی است از دهستان حومه بخش زرند شهرستان کرمان .
فتح ابن ادریس
… ابن نصر کاتب مکنی به ابوالفضل و از جمله روات است .
فتح ابن حجاج
مولف تاریخ سیستان آرد : مامون حکومت سیستان را بفتح ابن حجاج داد و فتح سهل بن حمزه را به خلافت خویش بدانجا فرستاد . سپس خود به سیستان آمد و میان او و محمد بن حصین القوسی که شهر را بر او می شورانید جنگ درگرفت و محمد بن حصین بسوی شعبه رفت و بدان زمان فقیه سیستان خالد بن مضاالدهلی بود که اتفاقا در همان سال درگذشت .
فتح ابن خاقان
فتح بن محمد .
فتح ابن سعید
… موصلی مکنی به ابونصر گاه وی را با فتح موصلی معروف اشتباه میکنند و هر دو فتح نزد اهل علم شهرت دارند .
فتح ابن شخرف
… بن داود بن مزاحم کشی مکنی به ابونصر .
فتح ابن علی
ابن محمد بنداری وی در اصفهان متولد شد . و چون بر دو زبان عربی و پارسی تسلط کافی داشت از طرف عیسی بن ابی بکر بن ایوب پادشاه شام مامور ترجمه شاهنامه فردوسی بزبان عربی گردید .
فتح ابن محمد
ابن وشاح الازدی الموصلی مکنی به ابو محمد . ابن الجوزی او را در شمار گزیدگان عباد اهل موصل نام برده .
فتح ابن موسی
ابن حماد الاموی الجزایری القصری وی فقیهی آشنا به علم و ادب و حکمت و منطق بود .
فتح الباب
۱ – گشودن در : بحمد الله این نگرش ضمایر از هر دو جانبست و بر سرایر یکدیگر اطلاع حاصل شاد آمدی فتح الباب سعادت کردی فتوح روح آوردی .
گشادگی کارها . یا آغاز و موسم
فتح الدین
محمد بن محمد معروف به ابن سید
فتح الفتوح
نام جنگی است که میان عرب و ایرانیان در نهاوند بزمان عمرابن خطاب در گرفت و سار عرب در این جنگ نعمان بن مقرن بود . پس از جنگ نهاوند که تازیان آنرا فتح الفتوح نامیده اند قدرت شاهنشاهی ساسانی در هم شکست و راه برای فاتحان باز شد .
فتح الله
ابونصر برهان الدین بن ( خواجه ) کمال الدین محمد ابوالمعالی وزیر امیر مبارزالدین محمد ( ف. ۷۸۰ ه ق.) پس از جلوس شاه شجاع وی مورد غضب این شاه واقع و معزول شد . حافظ در اشعار خود مکرر از او یاد کرده و ماده تاریخ ذیل را برای وفات او سروده : [ بروز شنبه سادس ز ماه ذی الحجه بسال هفتصدو هشتاد در جهان فتح الله .] ( حاظ . ۳۷۲ )
کاشی صاحب تفسیر منهج الصادقین و شرح نهج البلاغه از شاگردان علی بن حسن زواره یی فقیه و مفسر عهد صفوی است .
فتح الله بلاغی
دهی است از دهستان قوری چای بخش قره آغاج شهرستان مراغه .
فتح الله کندی
دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه .
فتح الهی
دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه شهرستان بیرجند .
فتح باب
کنایه از باز کردن در و گشاد کارها باشد
فتح حضرت
ابن شخرف المروزی
فتح خان
دهی است از دهستان نارویی بخش شیب آب شهرستان زابل .
فتح موصلی
از بزرگان و متقدمان مشایخ موصل است بشرحافی از نظیران اوست .
فتح نو آباد
نام قدیمی دیهی در نزدیکی قم در ناحیه وازکیرود .
فتح کردن
( مصدر ) گشادن گشودن تسخیر کردن .
جامه فتح
جامه ای که در روز جنگ زیر زره پوشند

اسم فتح الله در اسامی پسرانه و دخترانه

فتح الدین
نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: پیروزی در دین
فتح الله
نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: پیروزی خدا
فتحعلی
نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: مرکب از فتح( پیروزی) + علی( بلندمرتبه) ، نام دومین پادشاه قاجار

 

قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز