معنی اسم فاضل

فاضل :    (عربي) ۱- داراي فضيلت و برتري در علم به ويژه علوم ادبي؛ ۲- (در قديم) نيكو، پسنديده به ويژه آنچه داراي جنبه يا اجر معنوي است؛ ۳- (اَعلام) ۱) فاضل قمی: (= ابوالقاسم محمّدابن حسن) [۱۱۵۲-۱۲۳۱ قمری] فقیه شیعه‌ي ایرانی، مؤلف قوانینُ الاصول، مرشدُالعوام، جامعُ‌الشتات و رد علی الصوفیه والغُلات؛ ۲) فاضل گروسی: [۱۱۹۸-۱۲۵۳ قمری] لقب محمّد بایندری، ادیب، منشی و شاعر ایرانی، مؤلف انجمن خاقان. از پیشگامان تجدد در نثر فارسی.

%d9%81%d8%a7%d8%b6%d9%84

اسم فاضل در لغت نامه دهخدا

فاضل .
[ ض ِ ] (ع ص ) فزونی یابنده .
(از اقرب الموارد).
|| به مجاز کسی را گویند که در دانش و علم بر دیگران فزونی یابد ، و بدین معنی در زبان فارسی بسیار رایج است .
مقابل مفضول .
دانشمند.
صاحب فضل .
مردداننده .
ج ، فضلاء.
(یادداشت بخط مؤلف ) : چون خویشتنت کند خرد باقی فاضل نشود کسی جز از فاضل .
ناصرخسرو.
این بوسهل مردی امامزاده و محتشم و فاضل و ادیب بود اما شرارت و زعارت در طبع وی مؤکد شده .
(تاریخ بیهقی ).
بونصر بر شغل عارضی بود که فرمان یافت و مردی سخت فاضل و زیبا و ادیب و خردمند بود.
(تاریخ بیهقی ).
تا تو درعلم با عمل نرسی عالمی ، فاضلی ، ولی نه کسی .
سنائی .
فضل درد سر است خاقانی فاضل از دردسر نیاساید.
خاقانی .
جاهل آسوده فاضل اندر رنج فضل مجهول و جهل معتبراست .
خاقانی .
در ملت محمد مرسل نداشت کس فاضلتر از محمد یحیی فنای خاک .
خاقانی .
کس نبیند بخیل ِ فاضل را که نه در عیب گفتنش کوشد.
سعدی (گلستان ).
|| زاید.
فزونی .
مازاد.
(یادداشت بخط مؤلف ) : آنچه فاضل و زیاد آمد با او رد گردانید و او را بازگشودند.
(ترجمه ٔ تاریخ قم ص ۱۶۱).
|| هنری .
هنرور.
هنرمند.
(یادداشت بخط مؤلف ).
|| نیکو و پسندیده : اگر نیم نانی بخوردی فاضلتر از این بودی .
(گلستان ).
|| بااهمیت و ارجمند : جامع شیراز جائی فاضل است .
(فارسنامه ٔ ابن بلخی ص ۱۳۳).
ترکیب ها: – فاضلانه .
فاضل شدن .
فاضل گردانیدن .
فاضل گشتن .
رجوع به این ترکیبات شود.
فاضل .
[ ض ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان صالح آباد بخش جنت آباد شهرستان مشهد که در ۱۲ هزارگزی جنوب خاوری صالح آباد واقع است .
جلگه ای گرمسیر و دارای ۴۰ تن سکنه است .
آب آنجا از قنات تأمین میشود.
محصول عمده اش غلات و شغل اهالی زراعت است .
راه مالرو دارد.
(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹).
فاضل .
[ ض ِ ] (اِخ ) مردی است که داخل سوداگران ترکستان بود و بموجب نشان شیبانی ، خان ترخان شده محافظت آن دروازه مینمود.
و در شرح فتح سمرقند در رمان محمدخان شیبانی نام اوآمده است .
رجوع به حبیب السیر چ خیام ج ۴ ص ۲۸۴ شود.<

اسم فاضل در فرهنگ لغت معین

فاضل
(ض ) [ ع . ] (ص .) ۱ – فزونی یابنده . ۲ – دانشمند ، صاحب هنر.
فاضل آمدن
( ~ . مَ دَ) [ ع – فا. ] (مص ل .) ۱ – افزون شدن . ۲ – برتری یافتن .

اسم فاضل در فرهنگ عمید

فاضل
۱. دارای برتری و فضیلت ، به ویژه در علم. ۲. [قدیمی] افزون؛ زیاد. ۳. [قدیمی] نیکو؛ پسندیده. ۴. [قدیمی] برتر.

اسم فاضل در فرهنگ فارسی

فاضل
( خان ) گروسی محمد . از شعرا و نویسندگان قد. ۱۳ ه.( و. ۱۱۹۸ ه ق . – ف. ۱۲۵۲ ه ق . ) در ناحیه گروس از اعمال همدان متولد شد . اصلش از ترکمانان بایندریاست . وی از موطن خود هجرت اختیار کرد و در بد عراق و غیره اختیار کرد و در بد عراق و غیره بتحصیل علوم پرداخت . سپس بتهران آمد و بخدمت ملک الشعرائ فتحعلی خان کاشانی رسید و چون فتحعلی خان از جودت طبع وحدت ذهن و سرعت فکر او واقف گردید وی را در محفل سلطان وقت فتحعلیشاه قاجار معرفی کرد و او مورد توجه سلطان قرار گرفت و از این پس بمدح این پادشاه پرداخت . چون فتحعلیشاه درگذشت فاضل گوشه نشین شد و از دربار محمد شاه قاجار راتبه یافت و در سال ۱۲۵۲ ه ق . دارفانی را وداع گفت . وی در اشعار خویش را وی تخلص میکرد و شیوهاش شبیه شیوه عبدالرزاق بیک و نشاط اصفهانی میباشد . فاضل صاحب کتاب انجمن خاقان است که در شرح حال شعرای مداح فتحعلیشاه قاجار میباشد . داستان کربئی نه نه طیبه او که نامه ایست به آقاخان محتی منتشر شده .
فزونی یابنده , افزون آمده , کسی که درعلم کمال افزون ازدیگران باشد , صاحب فضل , صاحب فضیلت
( صفت ) ۱ – فزونی یابنده ۲ – آنکه در دانش و ادب بر دیگران فزونی یابد دانشمند دانا ۳ – هنری هنرور جمع : فضلائ ۴ – زاید فزونی : آنچه فاضل و زیاد آمد با او رد گردانیدند و او را باز گشودند . ۵ – نیکو پسندیده ۶ – با اهمیت ارجمند .
مردی است که داخل سوداگران ترکستان بود و به موجب نشان شیبانی خان ترخان شده محافظت آن دروازده می نمود و در شرح فتح سمرقند در زمان محمد خان شیبانی نام او آمده است .
فاضل آباد
دهی است از دهستان میربیگ بخش دلفان شهرستان خرم آباد در ۳۳ کیلومتری مغرب نور آباد و ۲۱ کیلومتری مغرب شوسه خرم آباد کرمانشاه جلگه و سردسیر ۶۰۰ تن سکنه آب از چشمه ها محصول غت لبنیات پشم شغل زراعت گله داری سیاه چادر سازی و قالی بافی . سکنه از طایفه سادات و چادر نشین هستند .
دهی از دهستان ماروسک بخش سرولایت شهرستان نیشابور .
فاضل آبی
حسن بن ابیطالب یوسفی معروف به فاضل آبی و نیز مشهور به ابن الزینب یا ابن الربیب از شاگردان محقق اول و صاحب کتاب کشف الرموز بوده و با استاد خود مباحثاتی داشته و از رجال اواخر قرن هفتم بوده است .
فاضل آمدن
( مصدر ) ۱ – افزون شدن ۲ – برتری یافتن
فاضل اردکانی
شیخ محمد حسین از اعاظم فقهای عهد ناصرالدین شاه .
فاضل ایروانی
ملا محمد پسر محمد باقر ایرانی که زندگی و مرگ و دفنش در نجف بوده است و از اکابر علمای قرن چهاردهم هجری بشمار می آید .
فاضل بسطامی
نوروز علی پسر محمد باقر . زادگاهش بسطام بود . کتاب فردوس التواریخ را در ترجمه رساله ای بنام ذهبیه یا مهذبیه منسوب به علی بن موسی الرضا نگاشته است .
فاضل تاشکندی
ادیب گمنامی است که در کشف الظنون از او نام برده شده و رساله بحث او را با ابوالمسعود درباره استعاره تمثیلیه صاحب ماخذ فوق به عنوان کتابی یاد کرده است .
فاضل تونی
ملا احمد بشروی مشهدی از معاصران شیخ حر عاملی ساکن مشهد و برادر ملا عبدالله تونی بوده است . حاشیه ای بر شرح لمعه و دو رساله در حرمت غنا و رد صوفیه نوشته .
فاضل جم
ملا حسین پسر ملا محمد جمی از علمای دینی اوایل قرن چهاردهم هجری و منسوب به جم در ایالت فارس است .
فاضل جواد
جواد بن سعید بن جواد بغدادی کاظمی از علمای معتبر قرن یازدهم هجری که حاوی فروع و اصول و جامع و منقول و معقول بوده است و تمامی اوقات به تحقیق و مطالعه اشتغال داشته است .
فاضل خان
فاضل خان گروسی . مولف کتاب انجمن خاقان در شرح حال شعرای مداح فتحعلی شاه .
فاضل خراسانی
حاجی محمد علی فاضل پسر عباس علی متولد مشهد .
فاضل خوزانی
مولی زین العابدین از توابع اصفهان بوده و نصر آبادی در ضمن شرح حالش شعرهایی از او نقل کرده است .
فاضل دربندی
آخومند ملا آقا پسر عابدین رمضان بن زاهد شیروانی . در علم اکسیر نیز مهارت داشته و رساله ای در آن علم تالیف کرده است .
فاضل سمرقندی
یکی از دانشمندان سمرقند
فاضل شدن
برتری یافتن . دانشمند شدن
فاضل طبسی
سام میزرا در تذکره سامی از اشعار او نمونه ای آورده و گویند حافظ قر آن و صاحب دیوان شعر نیز بوده است .
فاضل عراقی
محمد بن حسین فرزند علیمراد انصاری دیوانی در مراثی بنام مشکاه الرزیه داشته که در تهران طبع شده است .
فاضل عینی
محمود بن احمد موسی حلبی حنفی سروجی مکنی به ابومحمد و ملقب به بدرالدین و معروف به فاضل عینی از متبحران فقهای حنفی قاضی القضاه دیار مصر بوده است .
فاضل مازندرانی
میزرا محمد پسر محمد باقر به همراه علی قلی خان واله به هند سفر کرد و در دهلی مرد . او را دیوان شعری بوده است .
فاضل مراغی
ملا احمد پسر علی اکبر مراغی اهل تبریز و ساکن نجف بوده است . از علمای امامی اوایل قرن چهارم هجری و از شاگردان شیخ مرتضی انصاری بوده .
فاضل مقداد
مقداد بن عبدالله بن محمد بن حسین بن محمد حلی سیوری مکنی بابو عبدالله و ملقب به شرف الدین از فقهای متکلم و از بزرگان علمای امامیه است که او را به سبب انتساب به قریه سیور فاضل سیوری نیز گفته اند .
فاضل مند
دهی از دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه .
فاضل نوری
حاج میرزا بهائ الدین پسر حاج میرزا جواد تولد او در اصفهان بوده و در همان شهر درگذشت .
فاضل هندی
محمد بن تاج الدین حسن بن محمد اصفهانی ملقب بالفاضل الهندی از دانشمندان اواخر دوره صفویه و از بزرگان زمان خود در دانش و فنون بود .
فاضل کاشانی
گویند بیش از یک صد هزار بیت شعر گفته .
فاضل کوکلتاش
یکی از سرداران ارغونی معاصر با سلطان حسین میزرا .
فاضل یمنی
یحیی بن قاسم العلوی ملقب به عماد الدین و معرف و به فاضل یمنی مفسر دانشمندی از مردم یمن بود .
بنه فاضل
دهی از دهستان قیلاب بخش اندیمشک است که در شهرستان دزفول واقع شده است ۰
حسین فاضل
ابن طاهر عمر عکی متخلص بفاضل منظومه هایی ترکی بنام خوبان نامه و زنان نامه سروده است
قاضی فاضل
عبدالرحیم بن علی بن حسین یا حسن بن احمد بن فرج بن احمد مصری ملقب به محیی الدین یا مجیر الدین مکنی به ابو علی وی در عسقلان متولد شد .

اسم فاضل در اسامی پسرانه و دخترانه

فاضل
نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: دارای فضیلت و برتری در علم

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز