معنی اسم طالب

طالب :    (عربي) ۱- خواستار، خواهان؛ ۲- (در تصوف) سالك؛ ۳- (اَعلام) سید محمّد طالب آملي [حدود ۹۹۶- ۱۰۳۰ قمری] شاعر ايرانی، ملک الشعرای دربار جهانگیر، شاه هند، از پیشگامان سبک هندی در شعر.

%d8%b7%d8%a7%d9%84%d8%a8

اسم طالب در لغت نامه دهخدا

طالب .
[ ل ِ ] (ع ص ) جوینده .
جویا.
جویان .
خواهنده .
خواهان .
خواستار.
خواستگار.
خواهشمند.
طلبکار.
(منتهی الارب ).
طلوب .
مُلتمس .
ج ، طالبون ، طالبین ، طُلاّب ، طلب ، طلبه و طُلَّب : من طالب خنج وتو شب و روز اندر پی کشتنم چرائی .
عنصری .
طالب و صابرو بر سرّ دل امین .
(تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۳۸۹).
تو هم معشوق و هم عاشق تو هم مطلوب و هم طالب توهم منظور و هم ناظر تو هم شاهی و هم دربان .
ناصرخسرو.
هنرجو ز آنکه در عقل او نکوتر که باشی در زمانه طالب زر.
ناصرخسرو.
و اول شرطی طالبان این کتاب را حسن قرائت است .
(کلیله و دمنه ).
آن سه که طالبند (دنیاجویان ) فراخی معیشت .
.
.
(کلیله و دمنه ).
طالب آن است که از شیر نگرداند روی تا نباید که بشمشیر بگردد رایت .
سعدی .
عنفوان شبابم غالب شدی و هوی و هوس طالب .
(گلستان ).
و در زبان فارسی با مصادر شدن و کردن فعل مرکب بسازد چنانکه گویند طالب شد یعنی خواهنده و خواستار شد.
و طالب کردن ، کسی را خواهان چیزی کردن واو را برانگیختن تا راغب چیزی شود : قاصدی بفرست کاخبارش کنند طالب این فضل و ایثارش کنند.
مولوی .
|| ناشد.
(المنجد).
|| طالب خیر و نیکوئی .
مستمطر.
|| طالب معروف و احسان .
عافی .
(منتهی الارب ).
طالب .
[ ل ِ ] (اِخ ) رودی است در جنوب خوزستان معروف به رود طالب .
طالب .
[ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاراویماق بخش قره آغاج شهرستان مراغه در ۲۴/۵هزارگزی جنوب قره آغاج و ۴۷هزارگزی جنوب شوسه ٔ مراغه به میانه .
کوهستانی و معتدل و مالاریائی است .
با ۵۹ تن سکنه .
آب آن از رودخانه ٔ قراقلعه .
محصول آن غلات و نخود و بزرک .
شغل اهالی آن زراعت صنایع دستی و جاجیم بافی .
راه آنجا مالرو است .
(از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۴).
طالب .
[ ل ِ ] (اِخ ) ابن عثمان الازدی النحوی المقری ٔ المؤدب ، المکنی به ابی احمد البغدادی .
در روضات الجنات ص ۳۳۸ ، نام و نسب و کنیت وی بشرح مسطور در بالا آمده بدون هیچ توضیح یا ترجمه .
طالب .
[ ل ِ] (اِخ ) ابن عثمان بن محمد ، ابواحمدبن ابی غالب الازدی النحوی البصری .
وی از ابوبکربن الانباری نحو فراگرفت ، و در فنون عربیت بارع ، و عارف به لغت بود ، در پایان زندگانی نابینا شد.
ولادت وی در ۳۱۹ و در ۳۹۶ هَ .
ق .
در روزگار خلافت القادر باللّه درگذشت .
(معجم الادباء ج ۴ ص ۲۷۴).
رجوع به عنوان قبل شود.
طالب .
[ ل ِ ] (اِخ ) ابن علی ابهری علوی حسینی .
شیخ منتجب الدین قمی در فهرست خود گوید وی فقیه صالح واعظ بود و نزد شیخ جلیل محیی الدین بن الحسین بن المظفر الحمدانی حدیث آموخت ، صاحب امل الاَّمل در حق او گوید: عالم و فاضل محقق و عابد و مردی صالح و ادیب و شاعر بوده .
او راست : رسائل و مراثی الحسین علیه السلام .
دیوانی نیز دارد ، و از معاصرین است .
(روضات ص ۳۳۵).
طالب .
[ ل ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن قشیط ، ابواحمد ، المعروف به ابن السراج النحوی .
وی واقف به علوم عربیت بود ، و چیره بر آن .
نحو را از ابوبکربن الانباری آموخت .
او راست : مختصری در نحو ، و کتاب عیون الاخبارو فنون الاشعار ، در ۴۰۱ هَ .
ق .
وفات کرد.
(معجم الادباء ج ۴ ص ۲۷۴) (روضات ص ۱۶۱ بدون ذکر تاریخ وفات ).<

اسم طالب در فرهنگ لغت معین

طالب
(لِ) [ ع . ] (اِفا.) ۱ – جوینده ، خواهان . ۲ – دانشجوی علوم دینی ؛ ج . طلاب .

اسم طالب در فرهنگ عمید

طالب
۱. طلب کننده؛ جوینده؛ خواهنده؛ خواهان. ۲. محصل؛ دانش آموز.

اسم طالب درفرهنگ فارسی

طالب
ابن عثمان بن محمدئ ازدی نحوی بصری ادیب عرب ( و. ۳۱۹ – ف. ۳۹۶ ه.ق .) وی از ابوبکربن الانباری نحو عربی را فرا گرفت و در فنون عربیت و لغت عرب مهارت داشت و در زمان قادر بالله خلیفه وفات کرد .
طلب کننده , جوینده , خواهنده , خواهان , محصل , تلمیذ
۱ – جوینده خواهان طلب کننده مقابل مطلوب . جمع : طالبین . ۲ – دانشجوی علوم دینی طالب علم . جمع : طلاب . یا طالب علم . دانشجوی علوم دینی . یا طالب علمانه . مانند طلاب طلبگی . یا طالب نگین . ۱ – خواهان نگین . ۲ – نگین دار . ۳ – آراسته به نشانه های پادشاهی .
ابن محمد بن قشیط ابو احمد المعروف بابن السراج النحوی .
طالب آباد
دهی از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفولدر ۱۰ کیلومتری مشرق شوش و یک کیلومتری جنوب شوسه اهواز به دزفول : دشت و گرمسیر : دارای ۶۰۰ تن سکنه : آب از رودخانه کرخه : محصول غلات برنج کنجد : شغل اهالی زراعت است .
ده از دهستان احمد آحمد بخش فریمان شهرستان مشهد ۲۴ هزار گزی شمال باختری فریمان .
طالب آملی
از شاعران قرن یازدهم که در ۱۰۳۶ درگذشته است .
طالب اف و مشروطیت
طالب اف بایران واقعا علاقمند بوده است و مینویسد : [ بنده محب عالم و بعد از آن محب ایران و بعد از آن محب خاک پاک تبریز هستم : چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم ] و بر حسب این علاقه ذاتی برای تعالی و ترقی ایران سخن میگفت و کتاب مینوشت تامگر نتیجه حاصل آید .
طالب الحق
عبدالله بن یحیی حضرمی از امامان فرقه اباضیه ( مقت. ۱۳۰ ه.ق.) از مردم یمن است. وی از فرمانبری مروان بن محمد سرپیچی کرد و مردم با او بیعت خلافت بستند و کاروی بالا گرفت و ابو حمزه ازو تبعیت کرد.مروان سپاهی بفرماندهی عبدالملک بن محمد سعدی بسوی آنان فرستاد . عبدالملک با ابوحمزه دروادی القری ( از اعمال مدینه ) روبرو شد و او را بقتل رسانید و با سپاهیان خود بیمن رفت .طالب الحق با یاران خود در نزدیکی صنعائ با او روبرو گردید و بجنگ پرداختند . سرانجام طالب کشته شد و عبدالملک سر او را بشام نزد مروان برد.
طالب بگی
ده از دهستان حومه بخش سروستان شهرستان شیراز .ده هزار گزی سروستان شهرستان شیراز .
طالب بن بشیر
محدثی است عسقلای گوید : مدنی و مجهول است .
طالب بن سمیدع
ازدی گوید : درباره او تامل باید کرد
طالب بن عبدالله
ازدی گوید : حدیث او قابل اعتماد نیست آنگاه سلسله حدیث او را از طریق ابوکریب بدینسان روایت کرده است : موسی بن طالب بن عبدالله ما را خبر داد پدرم از عطا و او از میسره و او درباره علی رضی الله عنه روایت کرد که وی بمسکنی فرود آمد و نبیذ خواست و در کوزه نبیذ بیاشامید و اصحاب خود را نیز سقایت کرد .
طالب جاجرمی
مولف تذکره دولتشاه آرد : غزل را نیکو میگوید از کدخدازادگان جاجرم بوده .
طالب جان
موضعی در شمال چیل نادری از توابع مکران .
طالب چمنی
ده از دهستان فوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه ۲۰ هزار گزی شمال باختری قره آغاج ۱۰٫۵ هزار گزی جنوب شوسه مراغه به میانه .
طالب خان
ده از دهستان سراجو بخش مرکزی شهرستان مراغه .
طالب خاکروب
صاحب کتاب النقض ذیل احوال ابوالقاسم
طالب علم
دانشجو طلبه جویای دانش
طالب علمانه
طلاب چون طالب علمان
طالب علمی
درس خواندن تحصیل فراگرفتن علوم
طالب قشلاقی
دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل در ۲۴ کیلومتری شمال غربی اردبیل : کوهستانی و معتدل:دارای ۱۱۰۷ تن سکنه: آب از چشمه ورود قره سو : محصول غلات حبوبات :شغل اهالی زراعت و گله داری است .
طالب گیلانی
از اهل گیلان است شاعری است هموار و پخته .
طالب لاهیجانی
اصلش از لاهیجان در خدمت احمد خان بوده در قزوین وفات یافته .
طالب نگین
خواهان نگین و نگین دار و مجازا آراسته به نشانه های پادشاهی .
ام طالب
دختر ابو طالب بن عبد مناف هاشمی خواهر علی ( ع ) بود .
چاه ابو طالب
مولف مر آت البلدان نویسد : (( موسوم بدروازه است واقع در خاک سیستان بر سر راه فراه به مالاخان یا سیاه کوه در طرف غربی رود هیرمند ))
حصن طالب
قلعه مشهور بنزدیکی حصن کیفا و اکراد ساکن آن جوبیه نام دارند

اسم طالب در اسامی پسرانه و دخترانه

طالب
نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: خواستار ، خواهان ، سالک

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز