معنی اسم داراب

داراب :    ۱- دارنده؛ ۲- (اَعلام) ۱) (در شاهنامه) شاه ايران از سلسله‌ی کيانی، پسر بهمن و هماي، که مادرش او را در شيرخوارگی در صندوقی نهاد و به آب انداخت. او وقتی بزرگ شد سلطنت را بازگرفت و با دختر فيلقوس پادشاه روم ازدواج کرد، ولی بعداً او را نزد پدرش بازگرداند. اسکندر (ذوالقرنین) از این ازدواج زاده شد. سپس داراب با زن دیگری ازدواج کرد و او پسری آورد به نام دارا که جانشين داراب شد؛ ۲) داراب نام شهرستانی در جنوب شرقی استان فارس.

داراب

اسم داراب در لغت نامه دهخدا

داراب .
(اِ) رَب آب است که پرورنده و رب النوع خوانند.
(برهان ).
|| کرّوفرّ و شأن و شوکت و خودنمائی .
(برهان ).
و به این معنی مصحف «دارات » است .
(حاشیه ٔ برهان ).
رجوع به دارای گونه و دارای شود.
|| میرآب که دارنده آب باشد.
(لغات محلی شوشتر خطی ).
داراب .
(اِخ ) دارای اکبر.
(برهان ).
رجوع به دارا و داریوش شود.
|| داراب نام دخترزاده ٔ مهین بهمن هم هست .
(برهان ).
پسر بهمن از همای .
رجوع به شاهنامه ٔ فردوسی پادشاهی داراب شود.
داراب .
(اِخ ) (دستور.
.
.
) نام یکی از پارسیان هند است که آنکتیل دوپرون برای آموختن اوستا و فرهنگ ایران باستان از سال ۱۷۵۸ تا ۱۷۶۱ در حقیقت شاگرد او بوده است .
(فرهنگ ایران باستان پورداود ص ۲۰-۲۱).
داراب .
(اِخ ) دستور داراب پالن .
دستور پارسی که در شهر نوسازی از بلاد هند میزیسته .
وی در جزو کتاب خود موسوم بفرضیّات ، نامه ٔ اعمال مخصوصی ، که باید درهر یک از سی روز ماه انجام داد برشته ٔ نظم کشیده .
این منظومه و منظومه ٔ دیگر همین دستور موسوم بخلاصه ٔ دین ، بنا به گفته ٔ سراینده ٔ آنها از یک کتاب پهلوی برشته ٔ نظم فارسی درآمده است .
.
.
(خرده اوستا ص ۱۸۹).
داراب .
(اِخ ) داراب پسر ارفحشد یکی از حکام جزء در سیستان و بقول نویسنده ٔ مجمل التواریخ و القصص یکی از پادشاهان عجم بوده است .
رجوع به مجمل التواریخ و القصص بتصحیح مرحوم بهار ص ۵۲۰ شود.
داراب .
(اِخ ) نام یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان فسا و در جنوب خاوری شهرستان واقع [ است ] .
حدود آن بقرار زیر است : از شمال بخش نیریز.
از جنوب بخش مرکزی لار.
از خاور بخش حاجی آباد شهرستان بندرعباس .
از باختر بخش اصطهبانات و بخش مرکزی فسا.
قسمت شمالی بخش منطقه ٔ کوهستانی و دارای زمستانهای بسیار سرد و تابستانهای معتدل .
در قسمت جنوب که دهستانهای حاجی آباد ، ایزدخواست ، خسویه ، هشیوار ، رودبال وفارود واقع شده هوای بخش گرم میباشد.
کوهستان شمالی معروف بسرکوه داراب است که مستور از جنگلهای طبیعی و مصنوعی و دارای چشمه های فراوان و درختان انجیر ، گردو و بادام است .
گل سرخ و انگور یکی از منابع بزرگ ثروت بخش است .
آب مشروب و زراعتی بخش در قسمت های شمالی از چشمه و قنات و در قسمتهای جنوبی از چاه ، و زراعت نواحی اخیر صرفنظر از قرائی که در کنار رودخانه بشار و عکس رستم واقع شده اند دیمی است .
محصولات بخش عبارتند از: غلات ، حبوبات ، پنبه ، تریاک ، مرکبات ، خرما ، لبنیات ، برنج ، توتون ، پشم ، پوست و میوه جات .
شغل اهالی بخش : زراعت ، گله داری ، باغبانی و کسب – صنایع دستی معموله : قالی و گلیم بافی .
این بخش از نه دهستان رودبال ، فسارود ، شاهیجان ، هشیوار ، حاجی آباد ، ایزدخواست ، خسویه ، قریةالخیر ، رستاق و کوهستان تشکیل یافته .
مجموع قرا و قصبات آن ۱۳۳ و نفوس آن ۴۶۰۰۰ است .
در قسمتهای جنوبی بخش و حوالی قصبه ٔ داراب که مرکز بخش میباشد ایلات عرب و باصری قشلاق کرده و ایل بهارلو و اینانلو در بخش تخته قاپو شده اند.
(فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۷ ص ۹۵).
داراب .
(اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش داراب شهرستان فسا و یکی از شهرهای قدیمی فارس و نام اولی آن دارابجرد بوده و خرابه های آن در جنوب غربی داراب موجود و بقلعه ٔ دهیار معروف است و از لحاظ سبک ساختمان و استحکام بنا بسیار قابل توجه و نیز بقایای یک مسجد سنگی در شش هزارگزی خاور قصبه موجود است که فقط ستونها و قسمتی از سقف آن باقی و بتاریخ رمضان ۶۵۲ هَ .
ق .
تعمیر شده است .
این قصبه در یکصد و یازده هزارگزی خاور فسا واقع و بوسیله ٔ راههای اتومبیل رو بشهرهای لار و جهرم و بندرعباس و سیرجان مربوط است .
مختصات جغرافیایی آن بقرار زیر است : طول : ۵۴ درجه و ۳۳ دقیقه ، عرض ۲۸ درجه و ۴۷ دقیقه .
و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۱۸۱ متر میباشد.
هوای قصبه گرم و مالاریائی و آب مشروب آن از چشمه و قنات و رودخانه ٔ رودبال تأمین میگردد.
سکنه ٔآن مطابق آخرین آمار ۶۳۸۶ تن است .
شغل اهالی آن زراعت و کسب ، صنعت دستی عمده قالی بافی .
در حدود ۲۵۰ باب دکان و یک بازار سرپوشیده ، یک دبیرستان و دو دبستان دارد.
از ادارات دولتی : بخشداری ، شهربانی ، دارایی ، دادگاه ، ژاندارمری ، بهداری ، فرهنگ ، ثبت ، آمار ، پست وتلگراف و تلفن ، کشاورزی ، دامپزشکی ، اوقاف و اداره راه در قصبه موجود است بعلاوه شعبه بانک ملی و یک بیمارستان دارد.
(فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۷ صص ۹۵-۹۶).
داراب .
(اِخ ) دهی از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور ۲۷ هزارگزی باختر چگنه ٔ بالا.
کوهستانی .
معتدل و دارای ۱۰۴۳ تن سکنه .
آب مشروب از قنات .
محصول عمده آنجا غلات .
شغل اهالی زراعت ، کرباس بافی .
راه آن اتومبیل رو.
(از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ۹ – ص ۱۵۹).
داراب .
(اِخ ) دهی از دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب ۲۸هزارگزی راه شوسه ٔ سراب به تبریز.
جلگه .
معتدل .
سکنه ٔ آن ۱۴۰۵ تن است .
آب از نهر و چاه .
محصول آنجا غلات و حبوبات .
شغل اهالی زراعت ، گله داری .
راه مالرو.
(از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۴ ص ۲۰۴).
داراب .
(اِخ ) نام یکی از شهرهای کهن چین که در کنار اقیانوس آرام بوده است .
رجوع به نخبةالدهر دمشقی ص ۱۶۸ شود.<

اسم داراب در فرهنگ فارسی

داراب
۱ – بخش داراب . یکی از بخشهای شهرستان فسادر جنوب شرقی شهرستان و در جنوب بخش نیریز . قسمت شمالی بخش کوهستانی و زمستانهای سرد و تابستانهای معتدل دارد. در قسمت جنوب هوای بخش گرم میباشد . شغل اهالی زراعت و گله داری و باغبانی و کسب است . مجموع قری و قصبات آن ۱۳۳ و درحدود ۱۰۶۲۸۹ تن جمعیت دارد . قصبه مرکز بخش نیز (( داراب )) نام دارد. ۲ – شهر داراب . مرکز بخش داراب و یکی از شهرهای قدیمی فارس است . نام آن در دوره پیش از اسلام (( داراب گرد )) بود که عرب آنرا به (( داراب جرد )) تعریب کرده و خرابه های آن در جنوب غربی (( داراب )) موجود و بقلعه دهیا معروف است . این قصبه در ۱۱۱ کیلومتری خاور فسا واقع است و بوسیله راههای اتومبیل رو بشهر مزبور و شهرهای لار و جهرم و بندرعباس و سیرجان مربوط است . جمعیت آن ۱۷۷۶۴ تن است .
نام یکی از شهرهای کهن چین که در کنار اقیانونس آرام بوده است .
داراب آباد
دهی از بخش ارکواز شهرستان ایلام
داراب نامه
داستانی است بنثر تالیف مولانا بیغمی در احوال فیروزشاه پسر دارای دارایان ( در داستانهای ایرانی پسر دارای دارایان نیز دارا نام دارد ) که بعکس روایات دیگر پادشاهی جهانگشا و جهاندار است و در هر کاری از عشق و جنگ کامیاب بود جلد اول این کتاب در تهران بطبع رسیده .
داراب هرمز دیار
یکی از شخصیتهای متاخر زردشتی است
داراب کلائ
دهی از دهستان میان دو رود بخش مرکزی شهرستان ساری
خوره داراب
نام یکی از بخشهای فارس قدیم خره داراب .
سراب داراب
دهی از دهستان بابالی بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع در ۷ هزار گزی جنوب چقلوندی و ۲ هزار گزی باختر راه فرعی چقلوندی به بروجرد .
قلعه داراب
دهی از دهستان ریمله بخش حومه شهرستان خرم آباد واقع در ۱۸ هزار گزی شمال خرم آباد بکرمانشاه و در جلگه و معتدل مالاریایی است .

اسم داراب در اسامی پسرانه و دخترانه

داراب
نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: از شخصیتهای شاهنامه ، نام پسر بهمن پادشاه کیانی و همای چهرزاد

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز