معنی اسم هدیه

برای مشاهده با کیفیت بیشتر، روی تصویر کلیک کنید

 تصویر و معنی اسم هدیه

هدیه :    (عربي) ۱- آنچه به مناسبتي يا به رسم يادگار به نشانه‌ي محبت به كسي داده مي شود، پيش‌كش، ارمغان، كادو؛ ۲- (احترام آميز) قيمت خريد و فروش قرآن كريم؛ ۳- (در قديم) رونماي عروس؛ ۴- (در قديم) موهبت و عطاي خداوند.

 

 

اسم هدیه در لغت نامه دهخدا

هدیه. [ هََ د ی َ / ی ِ ] (از ع، اِ) تحفه و ارمغان و آنچه به کسی فرستند به رسم تحبیب و بزرگداشت. هَدیَّة :
چنان روی دیدند یکسر سپاه
که آیند با هدیه نزدیک شاه.
فردوسی.
چو با هدیه ها راه چین برگرفت
زجیحون یکی راه دیگر گرفت.
فردوسی.
هر سال فرستادی بر سبیل هدیه. (تاریخ بیهقی ). به مارآباد که ده فرسنگی هرات است بسیار هدیه و سلاح و… پیش آوردند. (تاریخ بیهقی ).
مرگ هدیه است نزد داننده
هدیه دان میهمان ناخوانده.
سنایی.
شهر ری کو پادزهرت داده بود
هدیه امسال از شکرخایی فرست.
خاقانی.
به حکم هدیه ٔ نوروزی آسمان هر سال
تبرک از شرف آوردی آستانش را.
خاقانی.
– به هدیه فرستادن ؛ به عنوان هدیه فرستادن. هدیه کردن. هدیه دادن. بخشیدن و پیشکش کردن :
کدام دولت پیدا شد از کواکب سعد
که آن سپهر بر تو به هدیه نفرستاد؟
مسعودسعد.
ترکیب های دیگر:
– هدیه آوردن . هدیه ٔ جان. هدیه دادن. هدیه ٔ دندان. هدیه ساختن. هدیه فرستادن. هدیه کردن. رجوع به این مدخل ها شود.
|| شیربها و پولی که خواستگار برای جشن عروسی پردازد :
بدو گفت سیندخت، هدیه کجاست ؟
اگر دیدن آفتابت هواست.
فردوسی.
|| ودیعت و آنچه پروردگار در بندگان خود آفریند از خصال و صفات :
خرد هدیه ٔ اوست در ما که ما را
به فرمان او شد خرد جفت با جان.
ناصرخسرو.
فضل تو بر گاو و خر به عقل و سخن بود
عقل و سخن نیست جز که هدیه ٔ جبار.
ناصرخسرو.
|| رونمایی که به عروس دهند :
عروسان سر کلک تو در پرده شدند از من
مرا هم هدیه ای باید که هر یک روی بنماید.
خاقانی.
|| ره آورد. سوقات : بخاطر داشتم که چون به درخت گل رسم، دامنی پرکنم هدیه ٔ اصحاب را. (گلستان ). || قیمت قرآن. چون خرید و فروش آن در شرع نارواست برای صورت سازی به جای قیمت، هدیه گویند. (یادداشت به خط مؤلف ).

اسم هدیه در  فرهنگ فارسی

هدیه
تحفه، ارمغان، پیشکش، هدایاجمع
یکی از هدی سیرت
هدیه آوردن
(مصدر) چیزی را برسم پیشکش تقدیم کردن تحفه آوردن : (( شمع وحلواویکی جامه لطیف هدیه آورد وبیامد شب الیف . )) (مثنوی ) ((تا مرا بوبکر نام ازشهرتان هدیه ناریدای رمیدهامتان . )) (مثنوی )
هدیه جان
خط و مکتوب پیغام
هدیه دندان
کنایت از زری است که بعد از آن که جمعی از فقرا و مساکین را ضیافت کرده باشند بر سم هدیه بایشان دهند دندان مزد
هدیه فرستادن
(مصدر) پیشکشی فرستادن ارسال داشتن تحفه وارمغان : (( خرد آنست که چون هدیه فرستادبتو روخداوندجهان باتوسخن گفت براز. )) ( ناصرخسرو)
هدیه گرفتن
(مصدر) تحفهگرفتن ارمغان ستدن .
هدیه کردن
(مصدر) بعنوان پیشکشی وتحفه چیزی بکسی دادن : (( زان لب چون آتش هدیهکن یک بوس خشک گرچه بر آتش ترا مهری زعنبر ساختند. )) (خاقانی )
ابن هدیه
اوراست تاریخ تلسمان

اسم هدیه در فرهنگ معین

هدیه
(هَ یِّ) [ ع . هدیة ] (اِ.) ۱ – تحفه، ارمغان، پیشکش . ج . هدایا. ۲ – پولی که در عروسی مهمانان به عروس یا داماد می دهند.

اسم هدیه در فرهنگ فارسی عمید

هدیه
تحفه، ارمغان، پیشکش.
اسامی پسرانه و دخترانه
هدیه
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: he (a) diye) (عربی) آنچه به مناسبتی یا به رسم یادگار به نشانه ی محبت به کسی داده می شود، پیش کش، ارمغان، کادو، (احترام آمیز) قیمت خرید و فروش قرآن کریم، (در قدیم) رونمای عروس، (در قدیم) موهبت و عطای خداوند – ارمغان، تحفه

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • سلام…
    اسم هدیه خیلی زیبا است …

  • من اسمم هدیه است وعاشق اسمم هستم

  • من اسمم هدیه است وعاشق اسمم هستم عالیه خیلی عالی وتکه

  • بنظرم اسم هدیه خیلی شیکه ازریشه یکی ازالقاب حضرت زهراست ومیخوام رودخترم بزارم