معنی اسم هاجر

هاجر :    (عبري) ۱- به معني «فرار»؛ ۲- (اَعلام) همسر دوم حضرت ابراهيم خليل(ع)، کنیز همسر اولش سارا، مادر اسماعيل(ع). به روایت تورات و قرآن. [هاجر در ادبياتِ يهود نشانه‌ي بندگي در شريعت است].

 

 

اسم هاجر در لغت نامه دهخدا

هاجر. [ ج ِ ] (ع ص ) سخن پریشان گوی. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || جدائی کننده. || لایق و فایق از دیگران. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء): چیزی هاجر؛ یعنی فائق و فاضل بر دیگر اشیاء. (از اقرب الموارد). و رجوع به «هجر» شود.
هاجر. [ ج ِ ] (اِخ ) قبیله ای است. (منتهی الارب ). نام قبیله ای از تازیان. (ناظم الاطباء).
هاجر. [ ج َ ] (اِخ ) نام مادر اسماعیل. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ). نام یکی از دو زن ابراهیم، کنیزی که ملک مصر سنان بن علوان بن عبیدبن عولح به ساره داد. چون ابراهیم را از ساره فرزند نیامد و ساره دریافت که ابراهیم از این بابت آزرده خاطر است. هاجر را به او بخشید، ابراهیم را در هشتاد و شش سالگی از وی پسری آمد که اسماعیل نام نهاد. پس از تولد اوساره را عرق رشک و غیرت در حرکت آمد و دل نمودگی آغاز کرد و نیز سوگند یاد کرد که سه عضو از اعضای هاجر را قطع کند. هاجر در گوشه ای منزل گزید. آخرالامر بنابر شفاعت ابراهیم قرار بر آن یافت که دو نرمه ٔ گوش هاجر را سوراخ کند و یکی از اعضای نهانی او را مقطوع گرداند. هاجر از کنج انزوا بیرون آمد و ساره بدان طریق سوگند خود را راست گرداند. سنت سوراخ کردن گوش و ختان در میان زنان از آن زمان پیدا شد. باز هم ساره با هاجر شکیبا نبود، ابراهیم را گفت : ایشان را از نزدمن ببر. ابراهیم، هاجر و اسماعیل را به زمین مکه برد و به راهنمایی و اشارت جبرئیل ایشان را آنجا که بیابانی بی آب بود ساکن گردانید. در مجمل التواریخ آمده است : چون فعل قوم عاد زشت گشت اندر یمن [ مردی ] نام وی معاویةبن بکر برخاست با جماعت خویش و به مکه آمد که حرمست و نخستین کسی بعد از طوفان [ که ] آنجایگه مقام کردی، وی بوده است و آنجا که اکنون کعبه است بلندی سرخ بود تا خدای عز و جل فرمود ابراهیم را بنا کردن خانه ٔ کعبه، پس ابراهیم هاجر و اسماعیل را با مشکی آب و قدری طعام آنجا رها کرد، و ایشان را به خدای تسلیم کرد و بازگشت و هاجر به طلب آنکه مگر کسی را ببیند به مروه و صفا همی دوید چند بار، آن است که سنت گشت و از ارکان حج کردن شد، و اسماعیل چون طفلان بگریست و پاشنه بر زمین زد، خدای تعالی چشمه ٔ آب پدید آورد، و گویند زمزم است. (مجمل التواریخ و القصص ص ۱۹۱). و چون قوم بنی جرهم بواسطه ٔ آب آنجا آمدند اسماعیل در میان ایشان پرورش یافت و دختر مهتر بنی جرهم را به زنی گرفت :
ذبیح چون صد و سی و چهار سال بزیست
که بد به نام سماعیل و مادرش هاجر .
ناصرخسرو (دیوان ص ۱۸۶).
هاجر.[ ج َ ] (اِخ ) نام مادر المستعصم باﷲ ابواحمد عبداﷲبن المستنصرباﷲ است. (از تاریخ الخلفاء سیوطی ص ۳۰۸).

اسم هاجر در فرهنگ فارسی

هاجر
جدایی کننده، لایق وفائق، فضیلت وبرتری داشتن
(اسم) ۱- جدایی کننده . ۲- فایق و فاصل بردیگراشیائ . ۲- سخن پریشان گوی .
پور هاجر
اسماعیل پیغمبر

اسم هاجر در فرهنگ معین

هاجر
(جِ) [ ع . ] (اِفا.) ۱ – جدایی کننده . ۲ – فایق ،فاضل بر دیگر اشیا.۳ – سخن پریشان گوی .

اسم هاجر در اسامی پسرانه و دخترانه

هاجر
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عبری
معنی: (تلفظ: hājar) (عبری) به معنی ‘ فرار ‘، (در اعلام) همسر حضرت ابراهیم خلیل (ع) و مادر اسماعیل (ع) ]هاجر در ادبیاتِ یهود نشانه ی بندگی در شریعت است[ – معرب از عبری فرارکننده، مهاجرت کننده، نام مادر اسماعیل و همسر ابراهیم (ع)

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • باسلام لطفا عکس نوشته اسم هاجر وعلیرضا را بگذارید باتشکر

  • باسلام لطفا عکس نوشته هاجر را بگذارید با تشگر