معنی اسم نُزهت

نُزهت :    (عربي) ۱- خوشي، شادي؛ ۲- پاكي، بي‌آلايشي؛ ۳-تفرج؛ ۴- (در موسيقي ايراني) سازي قديمي از خانواده‌ي سازهاي زهي؛ ۵- (در قديم) خوش آب و هوايي و خرّمي.

 

 

اسم نزهت در لغت نامه دهخدا

نزهت. [ ن ُ هََ ] (ع اِمص ) نُزْهة. خوشحالی. (غیاث اللغات از خیابان ) (ناظم الاطباء).سُرور. (ناظم الاطباء). دوری از ناخوشی و غمگینی. (یادداشت مؤلف ). خوشی. خرمی. تفرج. رامش :
هر روز یکی دولت و هر روز یکی عز
هر روز یکی نزهت و هر روز یکی بار.
فرخی.
مجلس نزهت بسیج و چهره ٔ معشوق بین
خانه ٔ رامش تراز و فرش دولت گستران.
؟ (از فرهنگ اسدی ).
ز نزهت و طرب و عز و شادکامی و لهو
ز چنگ و بربط و نای و کمانچه و بگماز.
مسعودسعد.
بر مرکب نشاط دل و نزهت و سرور
بادی سوار تا ابدالدهر شادکام.
سوزنی.
|| تفرج. گردش. تفریح :
هر دل که رخت نزهت در باغ رویت آرد
دارد چراگه جان در زیر شاخ طوبی.
خاقانی.
جای نزهت نیست گیتی را که اندر باغ او
نیشکر چون برگ سنبل زهر دارد در میان.
خاقانی.
اگر فرمان دهد شاه جهانگیر
بر آن نزهت خرامد سوی نخجیر.
نظامی.
برای نزهت ناظران و فسحت حاضران کتاب گلستانی توانم تصنیف کردن. (گلستان ). پسر گفت ای پدر فواید سفر بسیار است از نزهت خاطر و جرّ منافع. (گلستان ). وجوه و اشراف آل سعد را بر کنار رودخانه ٔ قم سراها و کوشک ها بودند که به جهت نزهت و تفرج و ترفیه خاطر در آن می نشستند. (تاریخ قم ص ۳۵). || دوری از عیب. خوبی. (فرهنگ نظام ). نکوئی. بی عیبی. دوری از عیب و زشتی. (از ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). || پاکیزگی. (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ). || (ص ) مجازاً، خوشی آور. (فرهنگ نظام ). رجوع به نزهت افزا شود. || (اِ) یکی از آلات موسیقی کثیرالاوتار است. از آلات مهتزه است از ذوات الاوتار. (یادداشت مؤلف ).
نزهت. [ ن ُ هََ ] (اِخ ) (…افندی ) از متأخران شعرای عثمانی و از رجال دولت آن سامان است. وی به سال ۱۳۰۴ هَ. ق. درگذشت. (از قاموس الاعلام ج ۶ ص ۴۵۷۴).
نزهت. [ ن ُ هََ ] (اِخ ) (مولوی…) برهان الدین بن سرفراز علی لکهنوئی. از پارسی گویان هند است. او راست :
به مقصد کی رسی زاهد به زهد خشک حیرانم
نمی یابد گهر غواص تا باشد به ساحل ها.
(از قاموس الاعلام ج ۶ ص ۴۵۷۴) (از صبح گلشن ص ۵۱۵).
نزهت. [ ن ُ هََ ] (اِخ ) محمدعظیم دامغانی. از شاعران قرن دوازدهم است. وی به سال ۱۱۳۷ هَ. ق. درگذشت. (از قاموس الاعلام ج ۶ ص ۴۵۷۴) (از تذکره ٔ نصرآبادی ص ۴۲۸) (از نگارستان سخن ص ۱۲۰).
نزهت. [ ن ُ هََ ] (اِخ ) (میرزا…) نعیم دامغانی. این بیت را مؤلف تذکره ٔ روز روشن به نام او ثبت کرده است :
صباجائی که بردارد نقاب از روی زیبایش
پر پروانه دست شمع گردد در تماشایش .
رجوع به تذکره ٔ روز روشن ص ۸۱۵ شود.
نزهت. [ ن ُ هََ ] (اِخ ) (خواجه…) نوراﷲ کشمیری. از پارسی گویان هند و از شاگردان میرزا عبدالغنی کشمیری است. به سال ۱۱۴۰ هَ. ق. درگذشت. او راست :
دویدم تا به تحصیل کمال از دوربینی ها
چو پروین صاحب خرمن شدم از خوشه چینی ها.
(از صبح گلشن ص ۴۱۶).
و رجوع به فرهنگ سخنوران ص ۶۰۰ و قاموس الاعلام ج ۶ ص ۴۵۷۴ شود.
نزهة.[ ن ُ هََ ] (ع اِمص ) دوری. (منتهی الارب ). بعد. (از اقرب الموارد). گویند: هو بنزهة من الماء؛ ای ببعد. (منتهی الارب ). || اسم است از تنزه. گویند:ارض ذات نزهة. (از اقرب الموارد). ج، نُزَه. || دوری از ناخوشی و پژمانی. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دوری از عیب و زشتی. بی عیبی.پاکیزگی. نکوئی. (آنندراج از کشف اللغات و صراح و لطائف و منتخب اللغات ). || تفرج و گردش در سبزه زارها و بساتین و باغ ها. (ناظم الاطباء). نزهت.
نزهة. [ ن َ زِ هََ / ن َ هََ ] (ع ص ) نَزِه. (منتهی الارب ). ارض نزهة؛ نزیهة. (اقرب الموارد). زمین دور از کشت زار و از کثافات و مگسان اطراف شهر و دهات و از آب خیز دریا و از فساد هوا. زمین صاحب نُزْهة. (ناظم الاطباء). رجوع به نزه شود.

اسم نزهت در فرهنگ فارسی

نزهت
پاکی، پاکیزگی، پاکدامنی، خوشحالی، خرمی، سیر
( اسم ) ۱ – پاکی وپاکیزگی خوش وخرمی : …این بقعت نزهت تمام داردوجایی دل گشای است … ۲ – پاکدامنی .۳ – سیروگشت گردش .۴ – نامی است ازنامهای زنان . توضیح درتداول بکسراول تلفظ شود.
نور الله کشمیری از پارسی گویان هند و از شاگردان میرزا عبدالغنی کشمیری است .
نزهت پذیر
دل شاد و خشنود و آراسته .
نزهت جای
نزهتگاه مکان نزه
نزهت ستان
جای نزهت افزا محل سرور و انبساط خاطر .
نزهت سرا
نزهت ستن
نزهت نامه علائی
کتابی است بپارسی تالیف شهمردان بن ابی الخیر در نجوم . مولف آنرا بنام علائ الدوله ابوکالیجار گرشاسف بن علی بن فرامرز ابن علائ الدوله محمد بن دشمنزیار کاکویه بین ۵٠۶ و ۵۱۳ تالیف کرده . نثر آن بسبک کهنه و دارای اختصاصات کتب مشهور اواخر قرن پنجم است .
نزهت نشین
که جای با صفائی دارد . که در نزهت ستان است . که در آسایش و سرور است که در نزهتگاه ساکن است .
نزهت کده
نزهت سرا نزهت ستان .
نزهت آباد
کنایه از بهشت جاودانی و دنیای دیگر است باغ بهشت جنت .
نزهت افزا
تفرجگاه یا جای خرم و با صفائی که موجب انبساط خاطر می شود .
نزهت بخش
( صفت ) فرح بخش مفرح : به سیروشکار نزهت بخش طبع اقدس بودند( شاه عباس کبیر).

اسم نزهت در فرهنگ معین

نزهت
(نُ هَ) [ ع . نزهة ] (اِمص .) ۱ – پاکیزگی، پاکدامنی . ۲ – خوشی و خرمی .

اسم نزهت در فرهنگ فارسی عمید

نزهت
۱. پاکی، پاکیزگی.
۲. پاک دامنی.
۳. خوشحالی، خرمی.
۴. سیر و گشت، تفرج.

اسم نزهت در اسامی پسرانه و دخترانه

نزهت
نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: nozhat) (عربی) خوشی، شادی، پاکی، بی آلایشی، تفرج، (در موسیقی ایرانی) سازی قدیمی از خانواده ی سازهای زهی، (در قدیم) خوش آب و هوایی و خرمی – پاکی، بی آلایشی، خوش آب و هوایی، خرمی، شادی، خوشی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز