معنی اسم مَهدا

مَهدا :    (عربي) اول شب، پاسي از شب، آرامش شب.

 

 

اسم مهدا در فرهنگ فارسی

مهدا
اول شب یا ثلث آن . پاسی از شب . یا آرامش شب یقال اتانا بعد مهدئ اللیل آمد ما را پس از آرامش شب یعنی پس از آنکه مردم خفته و آرام شده بودند .

اسم مهدا در اسامی پسرانه و دخترانه

مهدا
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: mahdā) (عربی) اول شب، پاسی از شب، آرامش شب – اول شب، قسمتی از شب
مهداد
نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mehdād) (مِه = مِهتر، بزرگتر + داد = داده) (به مجاز) بزرگ زاده – داده ماه

 

اسم مهدا در لغت نامه دهخدا

مهد. [ م َ ] (ع مص ) گستردن. (آنندراج ) (از منتهی الارب ). گستردن فراشی را و پای گذاشتن بر آن. (از اقرب الموارد). گسترانیدن. (مصادر زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). مَهَدَ الفراش َ مهداً؛ گسترد فراش را و پای گذاشت روی آن. (ناظم الاطباء). تمهید. || ورزیدن و کار کردن. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). کسب کردن و عمل کردن. (از اقرب الموارد).
مهد. [ م َ ] (ع اِ) گاهواره. (دهار) (مهذب الاسماء) (غیاث ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). منجک. (مهذب الاسماء). هر موضعی که برای طفل مهیا سازند. (غیاث اللغات ) :
درمسجدند و ساخته چون مهد کودکان
هم آب خانه در وی و هم جای خوابشان.
خاقانی.
دایه ٔ من عقل و زقه شرع و مهد انصاف بود
آخشیجان امهات و علویان آبای من.
خاقانی.
از سر زلف تو بویی سربه مهر آمد به ما
جان به استقبال شد کای مهد جانها تا کجا.
خاقانی.
بهر طفلان حق زمین را مهد خواند
شیر در گهواره بر طفلان فشاند.
مولوی (مثنوی ).
تا بنات نبات در مهد زمین بپروراند. (گلستان ).
چو بیچاره شد پیشش آورد مهد
که ای سست مهر فراموش عهد
نه در مهد نیروی حالت نبود؟
مگس راندن از خود مجالت نبود؟
سعدی (بوستان ).
– مهد علیا ؛ لقبی است مادر بزرگان و شاهان را. رجوع به مهد علیا در ردیف خود شود.
– مهد عیسی ؛ جایگاه تولد عیسی. رجوع به سفرنامه ٔ ناصرخسرو چ دبیرسیاقی ص ۴۳ و مهد عیسی در ردیف خود شود.
– مهد میکائیل ؛ جایگاه و مستقر میکائیل :
سر برون زد ز مهد میکائیل
به رصدگاه صور اسرافیل.
نظامی (هفت پیکر ص ۱۳).
– مهد مینا ؛ کنایه از آسمان است. (برهان قاطع) (آنندراج ).
|| خوابگاه عروس. (آنندراج ). || تبار. دوده. || برای کلمه ٔ مهد در آیه ٔ شریفه ٔ «الذی جعل لکم الارض مهداً و سلک لکم فیها سبلاً و انزل من السماء ماءً» (قرآن ۵۳/۲۰)، معادلهای زیر در تفاسیر آمده است : آرامگاه. (تفسیر ابوالفتوح ). آرامگاه و بنگاه. (کشف الاسرار ج ۶ ص ۱۱۷). آرامگاه و نشستنگاه و خفتنگاه. (تفسیری بر عشری از قرآن مجید ص ۱۱۷). بساط. (نسفی ج ۱ ص ۴۴۱). بستر. (طبری ج ۴ ص ۹۹۰). جامه ٔ گسترده و فرش. (تفسیر کمبریج ج ۱ ص ۶۱). فرش گسترده شده. (منهج الصادقین ج ۵ ص ۴۹۴). گسترده. (قرآن مترجم ). آرامگاه. (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). || زمین. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ج، مُهود، مِهاد. (ناظم الاطباء). || تخت روانی که بر پشت اسب یا استر یا فیل یا شتر می نهادند و زنان در آن مسافرت می کردند و هم بزرگان و شاهان، و گاهی آن را با زر و دیگر گوهرها می آراستند و داشتن مهد یکی از لوازم و علائم بزرگی و حشمت بوده است. عماری. کجاوه. محمل. تخت روان :
ز دینار و از گوهر و طوق وتاج
همان مهد پیروزه و تخت عاج.
فردوسی.
همه مهد زرین به دیبای چین
به گوهر بیاراسته همچنین.
فردوسی.
برفتند با یوز و بازان و مهد
گرازان و یازان سوی رود شهد.
فردوسی.
گر زآنکه خسروان را مهدی بود بر اشتر
خنیاگران او را پیل است با عماری.
منوچهری.
نشانده ویس را در مهد زرین
چو مه پیرامنش کیوان و پروین.
(ویس و رامین ).
پدر در مهد استر با پسر و سی سوار و غلامی سی با ایشان. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۱۵۷). قوم دور شدند و من پیش مهد بایستادم. (تاریخ بیهقی ص ۱۶۲). غلام خاصی که با سلطان بود در مهد خالی کرد. (تاریخ بیهقی ص ۱۶۲).
خاقانی ار ز خدمت مهد تودور ماند
عمرش بخورده در سر تشویر آن شده.
خاقانی.
می به قدح در چنانک شیرین در مهد زر
باربدی وار کوس برزد گلبام صبح.
خاقانی.
ذات او مهدی است از مهد فلک زیر آمده
ظلم دجالی ز چاه اصفهان انگیخته.
خاقانی.
به وقت حرکت مهد بر پیل نهادی و هر روز مهتر پیلبانان جمله پیلان بر وی عرضه دادی. (سندبادنامه ص ۵۶). جمهوری از علمای مشرق در خدمت مهد او به بلخ آمدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص ۳۹۵).
بفرمودش به رسم شهریاری
کیانی مهدی از عود قماری
گرفته مهد را در تخته ٔ زر
برآموده به مروارید و گوهر
به آیین ملوک پارسی عهد
بخوابانید خسرو را در آن مهد .
نظامی.
مهد بر چرخ ران که ماه تویی
به کواکب دوان که شاه تویی.
نظامی (هفت پیکر ص ۹).
چو گل در مهد آمد بلبل مست
به پیش مهد گل نعره زنان شد.
عطار.
– مهد روان ؛ تخت روان.
– || در بیت زیر از نظامی ظاهراً مقصود حالت محو و جذبه و بی خودی است :
هرکه در این مهد روان راه یافت
بیشتر ازنور سحرگاه یافت.
نظامی (مخزن الاسرار ص ۶۹).
– مهدنشین ؛ نشیننده در مهد. نشیننده در تخت روان. آنکه در مهد می نشیند. کنایه از حرکت کننده و از جائی به جائی رونده با وسائل راحت و آرام بخش :
آن مهدنشین عروس خوش باش
رشک قلم هزار نقاش.
نظامی.
|| توسعاً به مناسبت معنی تخت روان، دختر یا خواهر پادشاهی آنگاه که او را از شهری به شهری برند ازدواج را. (از یادداشت مؤلف ).
مهد. [ م َ ] (اِ) به لغت شام نام بیخی است که آن را به فارسی چوبک اشنان خوانند و عرب راحةالاسد گوید. (برهان ) (آنندراج ).
مهد. [ م ِ هََ دد ] (ع ص ) پرحرف. پرگو. بسیارسخن. (ناظم الاطباء). مرد بسیارسخن. (منتهی الارب ).
مهد. [ م ُ ] (ع اِ) زمین بلند. || زمین پست و هموار و نرم. (منتهی الارب ) (ازناظم الاطباء) (از آنندراج ). ج، امهاد، مهدة. || ج ِ مهاد. (ناظم الاطباء). رجوع به مهاد شود.
مهد. [ م ُ ] (اِ) عسلج. سلعی. کف الاسد. عرطنیثا. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به عرطنیثا شود.
مهد. [ م ُ هَُ ] (ع اِ) ج ِ مهاد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)

اسم مهدا در فرهنگ فارسی

مهد
گاهواره، زمین پست و هموار، مهود جمع
( اسم ) ۱ – گهواره . یا مهد راستین . گهواره عیسی : [ به مهد راستین و حامل بکر به دست و آستین باد مجزا ] ( خاقانی . سج . ۲۸ ) یا مهد عیا. ( گهواره بلند ) لقب مادر شاهان و زنان عالی رتبه خاندان سلطنتی که صاحب اقتداری بودند مانند مهد علیا گوهر شاد آغا مهد علیا مادر ناصرالدین شاه قاجار : [ و پادشاه عالم پناه بتعزیه آن مهد علیا ( خانش بیگم دختر شاه طهماسب اول صفوی ) تشریف قدوم ارزانی داشتند . ] یا مهد مینا. آسمان . یا مهد نفس موسی . صندوقی که موسی ۴ را پس از ولادت از ترس فرعون در آن گذاشته و برود نیل انداختند . ۲ – زمین پست و هموار . ۳ – تخت روانی که با تزیینات و تجملات مخصوص بوسیله ستوران یا پیل حمل میشد : [ گفت ای برادر . هیچ مهدی بدست توان آوردن ? ]
جمع مهاد
مهد آباد
دهی است از بخش مهریز شهرستان یزد
مهد آباد قلع نو
دهی است از بخش حوم. شهرستان نیشابور ٠
مهد علیا
ملک جهان خانم زن محمد شاه قاجار و مادر ناصرالدین شاه که در فاصله مرگ محمد شاه تا ورود ناصرالدین میرزا در طهران به رتق و فتق امور پرداخت و در سلطنت ناصرالدین شاه نیز در کارهای مملکتی مداخله داشت . عزل و قتل میرزا تقی خان امیر کبیر باشارت وی بوده است .
ملک جهان خان زن محمد شاه قاجار و مادر ناصرالدین شاه .
مهد عیسی
مسجدی به بیت المقدس که مهد عیسی در آن قرار دارد .
گویای مهد
کنایه از حضرت عیسی ع که در گهواره سخن گفت .
هفت مهد
کنایه از هفت طبقه زمین است

اسم مهدا در فرهنگ معین

مهد
(مَ) [ ع . ] (اِ.) گهواره، بستر.

اسم مهدا در فرهنگ فارسی عمید

مهد
گیاهی با شاخه های بلند و برگ های باریک که معمولاً در کشمیر می روید.
۱. گهواره.
۲. مهدکودک.
۳. [قدیمی] کجاوه.

 

اسم مهدا در اسامی پسرانه و دخترانه

مهدا
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: mahdā) (عربی) اول شب، پاسی از شب، آرامش شب – اول شب، قسمتی از شب
مهداد
نوع: پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mehdād) (مِه = مِهتر، بزرگتر + داد = داده) (به مجاز) بزرگ زاده – داده ماه
مهدخت
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mah doxt) (مَه = ماه + دخت = دختر) (= ماه دخت )، ماه دخت – دختری که چون ماه می درخشد و زیبا است
مهدی
نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: mahdi) (عربی) (در قدیم) هدایت شده، (در اعلام) نام قائم منتظَر (ع) در نزد شیعه، مهدی منتظَر (ع )، مکنی ]کنیه ی او[ به ابوالقاسم محمد بن عسکری ملقب به امام زمان، صاحب الزمان، حجت القائم، امام قائم، قائم آل محمد، آخرین امام از امامان دوازده گانه ی شیعه است – هدایت شده، نام امام دوازدهم شیعیان
مهدیا
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی,فارسی
معنی: بانوی هدایت شده، منتسب به حضرت مهدی (عج) مرکب از مهدی + الف تانیث
مهدیار
نوع: پسرانه
ریشه اسم: عربی,فارسی
معنی: (تلفظ: mahdyār) (عربی ـ فارسی) (مَهد = (به مجاز) سرزمین، کشور، میهن + یار (پسوند محافظ و مسئول) )، محافظ و نگهبانِ سرزمین و میهن – یارحضرت مهدی
مهدیس
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mahdis) (مَه = ماه + دیس = (پسوند شباهت) )، مانند ماه، (به مجاز) زیبارو – شبیه ماه، بسیار زیبا و سفید
مهدیسا
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: mahdissā) (مَهدیس + ا (پسوند نسبت) )، منسوب به مَهدیس، مَهدیس – منسوب به مهدیس، مانند ماه، دختر زیبا، بانویی با چهره ای درخشنده چون ماه
مهدیسه
نوع: دخترانه و پسرانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: منسوب به مهدیس، مانند ماه، دختر زیبا، بانویی با چهره ای درخشنده چون ماه
مهدیه
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: مؤنث مهدی، عروس

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • سلااااااممممم….
    وای خیلی خوشحالم که بالاخره معنی اسممو فهمیدم…
    ولی حیف که عربیه………