معنی اسم لَیِنا

لَیِنا :    (عربی) (مؤنث الین) ۱- نرم تر؛ ۲- (به مجاز) مهربان تر، خوشخوتر.

اسم لینا در لغت نامه دهخدا

لین. [ ل َ ] (ع ص ) نرم. لَیِّن. (یا لین مخففةً خاص است در مدح ). ج، لینون، اَلیناء. مقابل غلیظ و درشت. لَدن.
– هین لین (و یشدد) ؛ چیزی اندک و نرم و سست و فروهشته. ج، اَلیناء. (منتهی الارب ).
لین. [ ل َی ْ ی ِ ] (ع ص ) نرم. لَین. ج، لینون، اَلیناء. (منتهی الارب ). سهل. لینة. لدن. قُلا. مقابل خشن، چنانکه لدن مقابل صلب است. و رجوع به صلب شود.
– قول ٌ لین ؛ گفتاری نرم.
– لین الجانب ؛ سست کمان.
– لین العریکة ؛ نرم خوی. لدن الخلیقة.
– هین لین ؛ نرم و سست و فروهشته. (منتهی الارب ).
|| روان. || مقابل قوی (در موسیقی ) .
لین. (ع اِمص ) نرمی. لینت. ضد خشونت. مقابل صلابت : و امراء از صادرات افعال او چون لین و خور و ضعف و سدر مشاهده میکردند. (جهانگشای جوینی ).
من نکردم با وی الا لطف و لین
او چرا با من کند بر عکس کین.
مولوی.
بلی به یک حرکت از زمانه خرسندم
که روزگار به سر میرود به شدت و لین.
سعدی.
مصلحت بود اختیار رای روشن بین او
زیردستان را سخن گفتن نشاید جز به لین.
سعدی.
چو بینی که جاهل به کین اندر است
سلامت به تسلیم و لین اندر است.
سعدی.
|| روانی (در شکم ). مقابل یبس. || حروف لین، واو و یاء ساکنه ٔ ماقبل مفتوح است. هرگاه ماقبل حروف سه گانه واو و الف و یاء حرکتش از جنس آنها نباشد حروف لین نامند، مانند لفظ عین و حولین. و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون ج ۱ ص ۳۵۵ شود.
لین. [ ل َ ] (ع مص ) لیان. لینة. نرم گردیدن. (منتهی الارب ). نرم شدن. (تاج المصادر) (زوزنی ).
لین. (ع اِ) ج ِ لونة. || ج ِ لینة. (منتهی الارب ).
لین. (اِخ ) نام دهی است به مرو. محمدبن نصربن الحسن بن عثمان المزنی اللینی، متوفی به سال ۲۳۳ هَ. ق. منسوب بدانجاست. (از معجم البلدان ).
لین. (اِخ ) نام بزرگترین قریه ٔ واقع در کوره ٔ بین النهرین میان موصل و نصیبین. (از معجم البلدان ).
لین. (اِخ ) جائی است در بلاد مغرب. (منتهی الارب ). نام موضعی است در شعر عبیدبن الابرص :
تغیرت البلاد بذی الدفین
فاودیة اللوی فرمال لین.
(از معجم البلدان ).
لین. (اِخ ) نام شهری به اتازونی (ماساچوست ). دارای ۹۸۰۰۰ تن سکنه.
لین. (اِ) نام آوازی به یونانی که در مصر و فینیقیه و قبرس و غیره نیز خوانده میشده است. (ایران باستان ج ۱ ص ۵۱۴).

اسم لینا در فرهنگ فارسی

لین
نرم، ملایم، نقیض خشن، خوش خلق، نرمخوی
( اسم ) ۱- نرمی لینت مقابل خشونت زبری : بلی بیک حرکت از زمانه خرسندم که روزگار بسر میرود بشدت ولین . ( سعدی لغ.) ۲- روانی شکم مقابل یبس . یا حروف لین . الف و واو و یائ ساکن ماقبل مفتوح مانند : عین و حول .
نام آوازی بیونانی که در مصر و فینیقیه و قبرس و غیره نیز خوانده میشده است .
لین الشکیر
هو ماطاف بجنب الناصیه من الزغب : و یستحب مع ذلک لین الشکیر و هو من علائم العتق فی الفرس .
لین العریکه
سست نهاد نرم خوی .
لدن الخلیقه . سلس الخلق . نرم خوی .
لین الفوتد
نازک دل رقیق القلب .
لین پول
استانلی از مشاهیر خاورشناس دانشمند انگلیسی ( و. ۱۸۵۴ – ف. ۱۹۲۱ م .). وی بیش از پنجاه جلد کتاب و رساله درباره تاریخ سلاطین اسلام تالیف کرده که از آنجمله کتاب : [ طبقات سلاطین اسلام ] [ تاریخ مورهای اسپانیا ] [ اورنگ زیب ] و [ صلاح الدین ] .
استانلی از مشاهیر مستشرقین فاضل انگلیسی مولف کتاب طبقات سلاطین اسلام ٠
لین سس تیان
ظاهرا نام موضعی بوده است سپاهیان لین سس تیانی بسرکردگی پردیکاس در صف آرائی اسکندر مقابل داریوش سوم در جنگ گو گمل شرکت داشتند ٠
لین کستید
نام یکی از خانواده های قدیم مقدونیه که بر آرمین تاس نبیر. اسکندر اول در سال هفتم سلطنت او شوریدند ٠
لین کلن
از روسائ جمهوری اتازونی ٠ مولد هارون ٠
لین یه
نام کرسی بخش در ولایت نانت بفرانسه . دارای راه آهن .
لین الجانب
سست کمان
سست کمان .
لین الحدیث
ضعیف گونه در روایت حدیث
در اصطلاح درایه مثل ضعیف است
حرف لین
حرف عله در حالتی که ساکن باشد

اسم لینا در فرهنگ معین

لین
(لَ یِّ) [ ع . ] (ص .) نرم، روان .

اسم لینا در فرهنگ فارسی عمید

لین
نرم شدن، نرمی.
نرم.
نرم، ملایم.
لین العریکه
۱. نرم خوی، خوش خلق.
۲. سست نهاد.

اسم لینا در اسامی پسرانه و دخترانه

لینا
نوع: دخترانه
ریشه اسم: انگلیسی
معنی: لینا نام روسی است به معنای دریا است و سه دریا است در روسیه اوبی انسی لینا – آبشار کوچک
لیندا
نوع: دخترانه
ریشه اسم: لاتین
معنی: قشنگ، زیبا