معنی اسم شَراره

شَراره :    (عربي) ۱- شرار، پاره‌اي از آتش كه به هواي پرد، جرقه، اخگر؛ ۲- (به مجاز) درخشش، روشني.

 

 

اسم شراره در لغت نامه دهخدا

شرارت. [ ش َ رَ ] (ع اِمص ) بدی و بدخواهی. بدفطرتی. بدطینتی. فتنه انگیزی. بدعملی. بدکرداری. (ناظم الاطباء) : اما در وی شرارتی و زعارتی… به افراط بود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۱۰۱). این بوسهل مردی بود امامزاده… اما شرارت و زعارت در طبع وی مؤکد و لا تبدیل لخلق اﷲ و با آن شرارت دلسوزی نداشت. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۱۷۵). گفتند دفع شرارت قاضی تواند کرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص ۴۱۳). || فساد و تباهی. || خرابی. || حرامزادگی. (ناظم الاطباء).
– شرارت کردن ؛ بدکرداری نمودن. سرکشی کردن. (ناظم الاطباء).
شرارة. [ ش َ رَ ] (ع مص ) بد شدن. (منتهی الارب ) (دهار). متصف شدن به شر. (از اقرب الموارد).
شرارة. [ ش َ رَ ] (ع اِ) یکی شرار. (منتهی الارب ). پاره ٔ آتش که برجهد. (منتهی الارب ).آتشپاره ٔ واحد که بجهد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
شراره. [ ش َ رَ / رِ ] (ع اِ) جرقّه. (یادداشت مؤلف ). خدره. (نصاب الصبیان ). نیم سوخته. (دهار). آتشپاره و جرقه ٔ آتش. (ناظم الاطباء) :
سر نوک نیزه ستاره ببرد
سر تیغ تاب از شراره ببرد.
فردوسی.
از بیم تو بهراسد در چرخ ستاره
پنهان شود از سهم تو در سنگ شراره.
منوچهری.
حراقه وار درزنم آتش به بوقبیس
ز آهی که چون شراره مجزا برآورم.
خاقانی.
از شراره ٔ آه مشتاقان دل
آتش عنبرفشان برکرد صبح.
خاقانی.
شراره زان ندارد پرتو شمع
که این نور پراکنده است و آن جمع.
نظامی.
هیمه ٔ بسیار را شراره ای کافی است. (از شاهد صادق ).
|| زبانه ٔآتش. (ناظم الاطباء).
– شراره ٔ کارزار؛ اشتداد جنگ. (ناظم الاطباء).

اسم شراره در فرهنگ فارسی

شراره
واحد آن شرار، ری ه آتش که بهوابپرد، جرقه
بد شدن متصف شدن به شر
[flare] [نجوم] پدیدۀ فوران و انفجار ماده در فام سپهر یا تاج خورشید یا هر ستارۀ دیگر که موجب آزاد شدن انرژی زیاد و سیلی از ذرات باردار پرانرژی می شود
شراره ریز
پراکنده کننده آتش پراکننده اخگر
شراره زنی
[flareup] [مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] افزایش ناگهانی شدت یا آهنگ گسترش حریق در سرتاسر یا بخشی از آن
موسی شراره
موسی بن امین شراره عاملی .

اسم شراره در فرهنگ معین

شراره
(شَ رَ یا رِ) [ ع . شرارة ] (اِ.) واحد شرار، جرقه .

اسم شراره در فرهنگ فارسی عمید

شراره
ریزۀ آتش که به هوا می پرد، جرقه.

اسم شراره در اسامی پسرانه و دخترانه

شراره
نوع: دخترانه
ریشه اسم: عربی
معنی: (تلفظ: šarāre) (عربی) شرار، پاره ای از آتش که به هوای پرد، جرقه، اخگر، (به مجاز) درخشش، روشنی – درخشش، روشنی، جرقه

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز