معنی اسم سوزان

سوزان :    ۱- داراي حرارت و گرماي بسيار زياد؛ ۲- (در قديم) (به مجاز) سرشار از اندوه و اشتياق.

 

 

اسم سوزان در لغت نامه دهخدا

سوزان. (نف ) سوزنده. در حال سوختن. سوزاننده و ملتهب و با حرقت و سوزش. (ناظم الاطباء) :
ز سیمین فغی، من چو زرین کناغ
ز تابان مهی من چو سوزان چراغ.
منجیک.
کامران باش و می لعل خور و دشمن را
گو همی خور شب و روز آتش سوزان چو ظلیم.
فرخی.
هردو گریانیم وهر دو زرد و هر دو در گداز
هر دو سوزانیم و هر دو فرد و هر دو ممتحن.
منوچهری.
مر آتش سوزان را مر باد سبک را
مر آب روان را و مر این خاک گران را.
ناصرخسرو.
بخارها که از نایافتن آب تولد کند… گرم تر وسوزان تر باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
در میان گریه ناگه آه کردم از جگر
تا همه کویش برآب و آتش سوزان گرفت.
سوزنی.
ایزد نخواست آنچه دلم خواست لاجرم
هر لحظه آهی از دل سوزان برآورم.
خاقانی.
دل کنم مجمر سوزان و جگر عود سیاه
دم آن مجمر سوزان بخراسان یابم.
خاقانی.
ز دیده آب حسرت برگشاده
میان آتش سوزان فتاده.
نظامی.
آتش سوزان نکند با سپند
آنچه کند دوددل دردمند.
سعدی.
صبا بگو که چها بر سرم در این غم عشق
ز آتش دل سوزان و دود آه رسید.
حافظ.
|| گرم و تابدار. (ناظم الاطباء). آتش مشتعل و شعله دار. (ناظم الاطباء). آفتاب سوزان.
سوزان. (اِخ ) دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دورود شهرستان بروجرد. دارای ۱۵۵ تن سکنه است. آب آن از رودخانه و چشمه. محصول آنجاغلات و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۶).

اسم سوزان در فرهنگ فارسی

سوزان
زن یهودی که بسبب زیبایی وعفت مشهور است ویرا بوسیله دو پیر مرد بنا حق متهم به زنا کردند و آن دو محکوم بمرگ گشتند .
سوختن
( صفت ) ۱ – سوزنده محرق . ۲ – ملتهب
دهی است از دهستان حشمت آباد بخش دو رود شهرستان بروجرد
آتش سوز و آتش سوزان
حریق
آتش سوزان
( اسم ) حریق آتش سوز .
ابر سوزان
[nuée ardente] [زمین شناسی] آمیزه ای از خاکستر و گاز داغ و گاه فروزان که پس از فوران از آتشفشان به سرعت و با تلاطم در دامنۀ آن سرازیر می شود و بخش زیرین آذرآواری را با خود حمل می کند
شیشۀ سوزان
[burning glass] [فیزیک- اپتیک] عدسی هم گرایی که با کانونی کردن پرتوهای خورشید در سطحی کوچک گرمای زیادی تولید می کند
عود سوزان
سوزنده عود در حال سوختن
نوک سوزان
[contact tip] [فیزیک- اپتیک] تار نوری با نوک اندودشده که براثر عبور نور لیزر داغ می شود و در هنگام تماس می سوزاند
تب سوزان
تبی شدید که حرارت بدن بیمار بحد نهایی صعود کند .

اسم سوزان در فرهنگ معین

سوزان
(ص فا.) ۱ – سوزنده . ۲ – ملتهب .

اسم سوزان در فرهنگ فارسی عمید

سوزان
سوزنده، درحال سوختن.

اسم سوزان در اسامی پسرانه و دخترانه

سوزان
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: (تلفظ: suzān) دارای حرارت و گرمای بسیار زیاد، (در قدیم) (به مجاز) سرشار از اندوه و اشتیاق – سوزاننده

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز