معنی اسم دل‌افروز

دل‌افروز :    (به مجاز) مايه‌ي شادي و خوشي دل، محبوب و خوشايند؛ (در قديم) شاد و خرم، معشوق؛ (اَعلام) (در شاهنامه) دل افروز فرخ پي نامِ زني رومي و ايراني نژاد كه شاپور ذوالاكتاف از اسارت روميان رهانيد و اين نام را بر او گذاشت.

 

اسم دل افروز در لغت نامه دهخدا

دل افروز. [ دِ اَ ] (نف مرکب ) افروزنده ٔ دل. دلفروز. دلشادکننده. خرمی بخش.شادی بخش. مایه ٔ روشنی دل اعم از اشخاص یا اشیاء یا حالات و حرکات و کیفیات. مایه ٔ فروزش دل :
نبیره ٔ جهاندار کاوس کی
دل افروز و پردانش و نیک پی.
فردوسی.
که برگشت و تاریک شد روز من
ازین سه دل افروز دلسوز من.
فردوسی.
گرفته دل افروز را بر کنار
ز میدان سوی تخت شد شهریار.
فردوسی.
بهاری یکی خوش منش روز بود
دل افروز هم گیتی افروز بود.
فردوسی.
پرستار پنجاه با دست بند
به پیش دل افروزتخت بلند.
فردوسی.
کجا نام آن مرد بهروز بود
سوار و دلیر و دل افروز بود.
فردوسی.
گرفته دل افروز را در کنار
ز ایوان سوی تخت شد شهریار.
فردوسی.
بدید آن دل افروز باغ بهشت
چمنهای او چون چراغ بهشت.
فردوسی.
این باغ و این سرای دل افروز را مباد
جز میر یوسف ایچ خداوند و کدخدای.
فرخی.
به بالای بررسته چون زاد سروی
به روی دل افروز چون بوستانی.
فرخی.
همیشه تا چو هوا سرد گشت و باغ دژم
کنند گرم و دل افروز خانه وخرگاه.
فرخی.
برزن غزلی نغز و دل انگیز و دل افروز
ور نیست ترابشنو از مرغ و بیاموز.
منوچهری.
تاریک شد از مهر دل افروزم روز
شد تیره شب از آه جگرسوزم روز.
منوچهری.
پرنور و دل افروز عطاییست ولیکن
ما را نه شما را که نه درخورد عطائید.
ناصرخسرو.
چو تو نگار دل افروز نیست در خلخ
چو تو سوار سرافراز نیست در یغما.
معزی.
به شعر عذب دل افروز من نگر منگر
به ریش و سبلت و پتفوز و رنگ و موزه ٔ من.
سوزنی.
شب و روزپدرت در غم تو روز و شب است
ای دل افروز و غم انجام شب و روز پدر.
سوزنی.
ای وصال تو مه و سال دل افروز پدر
وی فراق تو شب و روز جگرسوز پدر.
سوزنی.
همچنین فرد باش خاقانی
کآفتاب این چنین دل افروز است.
خاقانی.
نگشتم ز آتشت گرم ای دل افروز
به دودت کور می گردم شب و روز.
نظامی.
برای آنکه خود را تا به امروز
به نام نیک پرورد آن دل افروز.
نظامی.
ز مهرت من چنانم ای دل افروز
نه روز از شب شناسم نه شب از روز.
نظامی.
نشان می جست و می رفت آن دل افروز
چو ماه چارده شب چارده روز.
نظامی.
عراق دل افروز باد ارجمند
که آوازه ٔ فضل ازو شد بلند.
نظامی.
به خنده گفت با یاران دل افروز
علم بر بیستون خواهم زد امروز.
نظامی.
ملک بار دگر گفت ای دل افروز
به گفتن گفتن از ما می رود روز.
نظامی.
که با یاران جماش آن دل افروز
به عزم صید بیرون آمد آن روز.
نظامی.
خرامان خسرو و شیرین شب و روز
بهر نزهتگهی شاد و دل افروز.
نظامی.
در آن فرضه جایی دل افروز دید.
نظامی.
برو شادی کن ای یار دل افروز
غم فردا نشاید خوردن امروز.
سعدی.
شب صحبت غنیمت دان و داد خوشدلی بستان
که مهتابی دل افروز است و طرف لاله زاری خوش.
حافظ.
کجا حسن دل افروز تو دیدی عاشق بیدل
اگر لطف تو نگشودی نقاب از روی جان افزا.
اسیری لاهیجی (از آنندراج ).
– بهار دل افروز ؛ بهارروشن کننده ٔ دل :
بهاردل افروز پژمرده شد
دلش با غم و رنج بسپرده شد.
فردوسی.
هزاران خزان بگذران در ولایت
بهاری دل افروز با هر خزانی
فرخی.
– درفش دل افروز ؛ علم واختری که مایه ٔ شادی دل وانبساط خاطر شود :
درفش دل افروز برپای کرد
یلان را بقلب اندرون جای کرد.
فردوسی.
به چپ بر فریبرز کاووس و طوس
درفش دل افروز با بوق و کوس.
فردوسی.
چو روشن شود روز ما را ببین
درفش دل افروز ما را ببین.
فردوسی.
چو نرسی بدید آن سر و تاج شاه
درفش دل افروز و چندان سپاه.
فردوسی.
درفش دل افروز و کوس بزرگ
فرستاد با سروران سترگ.
اسدی.
– دل افروز بهار ؛بهار دل افروز. بهار خرم :
بسته ها بسته بشادی بر ما آمده ای
تا نشان آری ما را ز دل افروز بهار.
منوچهری.
– دل افروز تاج ؛ تاجی که مایه ٔشادی دل و انبساط خاطر شود :
نشانمش بر نامور تخت عاج
نهم بر سرش بر دل افروز تاج.
فردوسی.
کسی برنشستی بر آن تخت عاج
بسر بر نهاده دل افروز تاج.
فردوسی.
چو کسری نشست از بر تخت عاج
بسر بر نهاد آن دل افروز تاج.
فردوسی.
فرودآمد از نامور تخت عاج
ز سر برگرفت آن دل افروز تاج.
فردوسی.
جهاندار بنشست بر تخت عاج
بسر بر نهاد آن دل افروز تاج.
فردوسی.
– شمع دل افروز ؛ شمع روشنی بخش.
– || ستاره. اختر :
آن صانعی که هست ز تأثیر صنع او
چندین هزار شمع دل افروز در اثیر.
سوزنی.
– || زیباروی. مایه ٔ روشنی دل :
یارب این شمع دل افروز ز کاشانه ٔ کیست
جان ما سوخت بپرسید که جانانه ٔ کیست.
حافظ.
– قصر دل افروز ؛ کاخ باشکوه و زیبا :
ای قصر دل افروز که منزلگه انسی
یارب مکناد آفت ایام خرابت.
حافظ.
– کاخ دل افروز ؛ قصر دل افروز :
اگر صد سال مانی ور یکی روز
بباید رفت ازین کاخ دل افروز.
نظامی.
– کلاه دل افروز ؛ تاج دل افروز :
چو شاپور بنشست بر تخت داد
کلاه دل افروز بر سر نهاد.
فردوسی.
– ماه دل افروز ؛ معشوق زیباروی روشنی بخش دل :
مهین بانو دلش دادی شب و روز
بدان تا نشکند ماه دل افروز.
نظامی.
مرا از خانه پیکی آمد امروز
خبر آورد از آن ماه دل افروز.
نظامی.
|| کنایه از معشوق و محبوب :
از قضا سوی باغ شد روزی
تا کند عیش با دل افروزی.
نظامی.
ز سودای جمال آن دل افروز
برهنه پا و سر گردد شب و روز.
نظامی.
وزآنجا دل شکسته تا به ایوان
برفتند آن دل افروزان خرامان.
نظامی.
شدم دلشاد روزی با دل افروز
ازآن روز اوفتادستم بدین روز.
نظامی.
بیتی سه چهار خوانم از سوز
در مرثیه ٔ تو ای دل افروز.
نظامی.
|| (اِ) نام بعضی کنیزان سیاه است. (یادداشت مرحوم دهخدا). نامی است که غالباً کنیزان سیاه را دهند، همچون کافور برای غلام سیاه. || (ن مف مرکب ) دل افروخته. شاد. دلشاد :
دو هفته بدین گونه شادان بزیست
که داند که فردا دل افروز کیست.
فردوسی.
مرا گویی اکنون که از تخت تو
دل افروز و شادانم از بخت تو.
فردوسی.
ز شاهان گیتی دل افروزتر
پسندیده و شاد و پیروزتر.
فردوسی.
کند بر تو آسان همه کار سخت
از اوئی دل افروز و پیروزبخت.
فردوسی.
خداوندنام و خداوند بخت
دل افروز و هشیار و پیروزبخت.
فردوسی.
|| (ق مرکب ) با شادی.شادمانه :
وزآن پس نیا دست او را بدست
گرفت و ببردش به جای نشست
نشاندش دل افروز بر جای خویش
ز گنجور تاج کیان خواست پیش.
فردوسی.
|| (اِخ ) نام هیزم شکنی که معاصر بهرام گور بود :
دل افروز بد نام این خارکن
گرازنده مردی به نیروی تن.
فردوسی.

اسم دل افروز در فرهنگ فارسی

دل افروز
( صفت ) آنکه با آنچه که دل را روشن سازد موجب فرح و انبساط خاطر .
دل افروز فرخ پی
نامی است که شاپور ذو الاکتاف به کنیزک رومی ایرانی نژاد که او را از اسارت رومیان رهانیده بود داد .
دل افروز گشتن
دلفروز شدن .

اسم دل افروز در فرهنگ فارسی عمید

دل افروز
کسی یا چیزی که دل را شاد و روشن سازد، روشن کنندۀ دل.

اسم دل افروز در اسامی پسرانه و دخترانه

دل افروز
نوع: دخترانه
ریشه اسم: فارسی
معنی: موجب شادی و خوشی دل، شاد وخرم، محبوب و معشوق، از شخصیتهای شاهنامه، نام سرداری ایرانی در سپاه کیخسرو پادشاه کیانی

بعدی
قبلی

اسم های پسرانه بر اساس حروف الفبا

اسم های دخترانه بر اساس حروف الفبا

  • کتاب زبان اصلی J.R.R
  • دانلود کتاب لاتین
  • خرید کتاب لاتین
  • خرید مانگا
  • خرید کتاب از گوگل بوکز
  • دانلود رایگان کتاب از گوگل بوکز
  • بسیار اسم زیبایی است