نام های اصیل دختر ایرانی با ریشه فارسی(ب)
ب | |||||
اسم | تلفظ | ریشه | معنی | ||
بنفشه | Banaf-she | فارسی |
گلی که در فصل بهار می روید و دارای رنگهای گوناگون است
|
||
باور | bavar | فارسی | مجموعه اعتقادهایی که در یک جامعه مورد پذیرش قرار گرفته است ، حالت یا عادتی که باعث اعتقاد یا یقین انسان می شود | ||
بِنیتا | Beni-tā | فارسی | دختر بی همتای من | ||
بهناز | Beh-nāz | فارسی | مرکب از به (زیباتر، خوبتر) + ناز (کرشمه، غمزه) | ||
بهنوش | Beh-noosh | فارسی | مرکب از به (بهتر یا خوب) + نوش(عسل),گوارا | ||
بیتا | Bitā | فارسی | بی همتا، بی نظیر | ||
بهار | Bahār | فارسی |
۱- فصل اول سال؛ ۲- (در گیاهی) شکوفه درختان خانوادهی مرکبات؛ ۳- گیاهی زینتی؛ ۴- (به مجاز) دورهی شادابی هر چیز؛ ۵- (در قدیم) (به مجاز) سبزه و علف؛ ۶- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) یکی از دستگاهها یا ادوار؛ ۷- (در سنسکریت) (در قدیم) بتخانه و بتکده؛ ۸- (اَعلام) نام شهری در شمال غربی استان همدان.
|
||
بهارک | Baharak | فارسی |
ﻣﺜﻞ بهار، ﻣﺎﻧﻨﺪ بهار
|
||
بهاره
|
Bahare | فارسی |
منسوب به بهار، بهاری،متولد شده در بهار
|
||
بهرخ | Beh-rokh | فارسی |
بهترین صورت
|